این قلعه در 53 کیلومتری خور و بیابانک از توابع شهرستان نائین در روستایی به نام بیاضه واقع شده است. قلعه بیاضه با بنایی چند طبقه و خندق عریض و عمیق و برخوردار از مجموعه خشتی به هم پیوسته و بافت گسترده تاریخی پیرامون آن، نمونه بارز یک ارگ و دژ کویری کویری است. این قلعه افسانه­ای، که شاهکار سبک معماری عهد ساسانی است، قرن­ها به عنوان دژ مستحکم و تسخیرناپذیر کویر مرکزی ایران کارکردهای گوناگون دفاعی و مسکونی داشته و از جمله اینکه در دوره اسماعیلیه پایگاه یاران حسن صباح بوده است. ارگ بیاضه قلعه‌ای قدیمی است که در روستای بیاضه قرار دارد. این بنای چند طبقه و خندق عریض و عمیق و مجموعه خشتی گسترده و به هم پیوسته پیرامون آن، نمونه ارگ و دژ کویری است.
این قلعه باستانی با سبک معماری ساسانی، قرن‌ها کارکردهای دفاعی و مسکونی داشته و در دوره اسماعیلیه پایگاه هواداران حسن صباح بوده است. اتاق های متعدد و طبقات مختلف قلعه تا چند سال قبل به عنوان محل نگهداری اموال و انبار غله روستاییان مورد استفاده قرار می گرفت. ذکر روستای بیاضه و قلعه آن در کتاب‌های احسن التقاسیم، صورت‌الارض ابن حوقل، سفرنامه ناصرخسرو و همچنین در سندی موسوم به جنگ نامه امام زاده ابومحمد ابراهیم (که در همین روستا مدفون است) آمده است. بنا بر سفرنامه ناصرحسرو او هنگام عبور از مسیر نائین به طبس در این روستا و به گفته خودش در «پیاده» توقف داشته و در سفر نامه خود از قلعه کهن آن یاد کرده است. در دوره های معاصر جهانگردان غربی مانند سون هدین ، آلفونس گابریل و مک کرگور هنگام عبور از کویر مرکزی ایران از آن سخن گفته‌اند.
در هجوم نایب حسین کاشی و قشون او به صفحات کویر در سالهای ۱۳۲۸- ۱۳۲۷ هجری قمری تمام قلاع منطقه از نائین تا طبس سقوط کرد ولی مهاجمان با وجود به توپ بستن قلعه از تسخیر آن عاجز ماندند. ماشاءالله خان پسر نایب حسین با اصرار بر ماندن نیروهایش در منطقه تا تسخیر آخرین دژ کویر در نامه‌ای تهدیدآمیز خواستار تسلیم روستاییان شد ولی آنان به پشتوانه استحکامات موجود و آمادگی دفاعی و موقعیت قلعه با این شعر به وی پاسخ دادند:
یا ما سر خصم بکوبیم به سنگ یا او سر ما به دار سازد آونگ
القصه در این سراچه پر نیرنگ یک کشته به نام به که صد زنده به ننگ
بالاخره مهاجمان در برابر پایداری قلعه نشینان مجبور به ترک منطقه شدند.
قلعه باستاني بياضه كوهي است از خشت و گل، دژي بزرگ كه محوطه عظيمي را به خود اختصاص داده است . روزي در اين قلعه ۲۵۰۰ نفر زندگي مي كردند و تمام امكانات زندگي شان در همين جا مهيا مي شد ه است . قلعه اي در دل كوير كه از زير خاك سر برآورد است . در دل روستايي است كم جمعيت، غير از دو مغازه و يك نانوايي و چند پيرمرد كه دور هم نشسته اند در وهله اول چيزي نمي بينيد. اگر چشمه قناتي كه در زمستان و تابستان جاري است نبود، مسلما آن چندنفر هم مهاجرت كرده بودند. چند كيلومتر كه جلوتر بروي استان اصفهان را پشت سر گذاشته و پاي در استان يزد مي نهي، اما در اين ده كوچك چيزي هست كه آدم را در كوير سوزان به درنگ وا می دارد.
قلعه بياذه، اثري است در دل كوير سوزان، درست در ۱۰ فرسنگي جنوب شرقي خور و بيابانك. جاي آن بر لبه دوزخ ايران سبب شده كه كمتر كسي به آنجا سفر كرده يا حتي اسمش را شنيده باشد.وقتي از قلعه سخن مي گويم، در ذهنتان تصويري از اتاق خشت و گلي تصور نكنيد، دژي است بزرگ كه محوطه اي عظيم را به خود اختصاص داده است؛ كوهي است از خشت و گل.
دور تا دور آن را خندقي به عمق۷ تا۱۳ متر دربرگرفته است. درون آن تعداد زيادي اتاقك و راهروهاي پيچ در پيچ وجود دارد. چاه هاي متعدد و كانال داخلي خندق از ديگر تجهيزات قلعه است. آسياب هاي دستي و سه ميدانگاه از ديگر سازه هاي آن است. آنچه مسلم است اين قلعه جمعيتي حدود ۲هزار و ۵۰۰ نفر را در پنج طبقه خود جاي مي داده و براي تمام اين افراد امكانات لازم مهيا بوده است. در اصل قطبيتي بوده براي حاكم بيابانك.در سفرنامه ناصرخسرو نيز تاييد شده كه اين ناحيه – بيابانك- متشكل است از ۱۲ پاره روستا كه مركزيت آن با بياذه است.
بخشي از خندقي كه دور آن بوده، در سال ۱۳۶۷ توسط افراد ناآگاه براي احداث جاده پر شده، باروهاي بلند آن خراب شده و برج هاي بزرگ آن كم كم رو به نابودي است. از در چوبي قلعه كه مي گذري، اتاق هاي كوچك تودر تو با كوزه هاي بزرگ مي بيني، راهروهاي تنگ و پله هاي خشت و گلي. چشمه آبي كه از وسط ده مي گذرد بعد از عبور از پشت قلعه براي آبياري زمين هاي كشاورزي كه به ده ختم مي شود.
قلعه بياذه اثري است كه در منطقه حوز بيابانك بي همتاست، اما اكنون مي رود كه به تلي از خاك مبدل شود. حمايت نكردن سازمان ميراث فرهنگي از اين گنجينه باستاني سبب شده كه اين اثر آهسته آهسته رو به نابودي نهد. بي شك بازسازي و مرمت اين اثر باستاني و يادگار دوره ساساني مي تواند گامي مثبت در جهت حفظ آثار قدما باشد و حركتي مثبت براي جذب جهانگرد به شمار رود. بياضيه ؛ دژي كه تاريخ در آن از حركت بازايستاده است!
در بياضيه گويي زمان مدتهاست كه متوقف مانده است؛ اين را مي‌شود از شعارهاي ديواري پيش از پيروزي انقلاب كه هنوز قابل مشاهده هستند، دريافت. نگاه كنيد! درود بر خميني … روح مني خميني … بت شكني خميني …
اين در حالي است كه به جرأت مي‌توان ادعا كرد، دژ بياضيه يكي از عظيم‌ترين و رفيع‌ترين بناهاي خشت و گلي در ايران مركزي محسوب شده كه به دليل معماري خاص و خندق عميق احاطه شده در اطرافش، همواره و در طول تاريخ در برابر اشرار و مهاجمان قد علم كرده و به قلعه‌اي تسخيرناپذير بدل گشته است؛ قلعه‌اي كه به گفته‌ي پيرمردان آبادي، از همين رو مورد احترام مردم منطقه است.
پیشینه تاریخی
اين بناي چند طبقه و خندق عريض و عميق و مجموعه‌ي خشتي گسترده و به هم پيوسته‌ي پيرامون آن – كه قدمتش تا دوره‌ي ساسانيان مي‌رسد، نمونه‌ي بارزي از يك ارگ و دژ كويري است كه از ديرباز مورد توجه گردشگران داخلي و خارجي بوده و چند سالي است كه سفر به اين روستاي كويري از سوي گروه‌هاي گردشگري و تحقيقاتي به ويژه مراكز دانشگاهي افزايش يافته است. اين قلعه‌ي باستاني برخوردار از سبك معماري ساساني، قرن‌ها به عنوان دژ مستحكم و تسخير‌ناپذير كوير مركزي ايران كاركردهاي گوناگون دفاعي و مسكوني داشته است. اتاق هاي متعدد و طبقات مختلف قلعه تا همين چند سال قبل به عنوان محل نگهداري اموال و انبار غله روستاييان مورد استفاده قرار مي‌گرفت.
براي تمام مردم خور و بیابانك نام قلعه بياذه، نامي آشناست، كمتر پيرمرد و پيرزني است كه اسم اين قلعه را نشنيده باشد. دليل معروفيت آن خارج از بحث قدمت و بزرگي، فتح نشدن توسط راهزنان معروف است. اواخر دوران احمدشاه كه آشوب و ناامني همه جا را فرامي گيرد، مردم روستا براي دفاع، به خانه اجدادي خود – قلعه- پناه مي برند.تاخت و تازهاي راهزنان باعث شد كه مردم براي نجات خود ماه ها را در اين قلعه سپري كنند. دزدان به غارت روستاها مي پرداختند و از اين روستا هم چشم پوشي نمي كردند. طبق مستندات از سال ۱۳۲۷ ه.ق مردم به مدت دو سال در برابر قشون نايب حسين كاشي درون قلعه ايستادگي كردند و با استفاده از موقعيت قلعه توانستند در اين مدت طولاني مقاومت كنند.
به هر حال در تمام دوران ناامني راهزنان نتوانستند اين قلعه را به تسخير خود درآورند و همين مساله باعث شد كه مردم و قلعه باستاني در اذهان مردم منطقه باقي بماند. اين قلعه در كنار آثار باستاني چون بازار زرگرها، مسجد جامع، حسينيه قديمي و همچنين وجود درخت زيتوني با قدمت هزار ساله جاذبه هاي خوبي براي جهانگردان داخلي و خارجي به شمارمي آيد.
قلعه بياضيه در دوره هاي گذشته به دليل موقعيت سوق‌الجيشي همواره از اهميت بسياري برخوردار بوده است، به گونه‌اي كه در دوره‌اي از ناامني و هجوم نايب حسين كاشي و قشون او به صفحات كوير در سال‌هاي ۱۳۲۸- ۱۳۲۷ هجري قمري تمام قلاع منطقه از نائين تا طبس سقوط كرد، ولي مهاجمان با وجود به توپ بستن قلعه از تسخير آن عاجز ماندند تا جايي كه ماشاءالله خان پسر سرشناس نايب حسين سرمست از فتوحات گذشته با اصرار بر ماندن نيروهايش در منطقه تا تسخير آخرين دژ كوير در نامه‌اي تهديدآميز خواستار تسليم روستاييان شد. ولي آنان به پشتوانه‌ي استحكامات موجود و آمادگي دفاعي و موقعيت استراتژيك قلعه در قطعه شعري به وي اين گونه پاسخ دادند كه:
يا ما سر خصم بكوبيم به سنگ ؛ يا او سر ما به دار سازد آونگ
القصه در اين سراچه‌ي پر نيرنگ ؛ يك كشته به نام به كه صد زنده به ننگ
و سرانجام مهاجمان در برابر پايداري قلعه نشينان مجبور به ترك منطقه شدند.
با اين وجود، اين عمارت ارزشمند ، دچار فراموشي تاريخ گشته و در حال ويراني است!متأسفانه خندق حفر شده در ضلع جنوبي و غربي قلعه به دليل طرح گسترش مسجد بياضيه از بين رفته است! اميد است با فعال شدن بحث گردشگري طبيعي در كشور، بياضيه و مردمان فراموش شده‌اش نيز از توجهي كه شايسته‌ي آن هستند، برخوردار شوند.كاش مسئولين گردشگري ما قدر اين در و ديوار گلي بياضيه را مي‌دانستند و با اختصاص بودجه‌اي درخور، آن را به يكي از مهمترين پايگاه‌هاي گردشگري در ايران مركزي بدل مي‌كردند
٢٥٠٠ سال قدمت . از ایران باستان تا به امروز محكم و استوار ایستاده است با اینكه خشت و گلی است ، قلعه ای با بدنه مقاوم و عظیم ، خشت برخشت نهاده اند پدرانم تا ثابت كنند كه بشر می تواند با خشونت طبیعت به تفاهم برسد .
باشندگان این سرزمین مردان و زنانی بوده اند كه در مقابل مشكلات بنیادین زیست محیطی استقامت كرده اند و تو این مطلب را در كنار دیواربلند قلعه حس خواهی كرد و به بلندای روح آنان پی خواهی برد . در زیر تیغ آفتاب كوبر ، پنج طبقه ارتفاع چنین زیبا و مدو ر ساختن و خندقی به طول و عرض شش متر در اطراف آن حفر كردن ، كار مردانی است كه صبر قرین روحشان و اراد ه پولادین محرم دلشان است و هنرمندانه از كمترین امكانات موجود بیشترین بهره را برده اند.
اگر در سایه درخت بید زیبای كنار قلعه ، لحظه ای بیاسایی شاید صدای آرام و گوش نواز آب را كه روزی نارنج قلعه را دور می زده بشنوی و یا صدای شیهه اسب سربازان نایب حسین كاشی را دریابی در حالی كه پس از چهار ماه محاصره قلعه ، بدون كمترین توفیق در تاراج اموال مردم ، روستای بیاضه را ترك می كند .
یا شاید ببینی كه مرد م چگونه با حمله دزدان ، هراسان به قلعه پناه می برند و پس از رفتن آنها چگونه صدای ناله زنجیر و جرخ دنده می آید كه درب قلعه را آرام بر روی خندق می اندازد و پلی می سازد تا مردم شادمان از قلعه بیرون آیند ولی افسوس خواهی خورد كه اكنون اثری از آن درب زیبا نیست و اطمینان دارم با یاد صبرو استقامت آنان تونیز صبور وآرام خواهی شد و لذ تی عمیق در دل خود خواهی یافت .

 

ارگ بیاضه

ارگ بیاضه

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: ارگ بیاضهآثار باستانیگنجدفینه هاطلا های دفن شدهغار های زیرزمینی

تاريخ : 12 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

هوم نام نوعی شراب است که از گیاهی موسوم به هوم بدست می آید و بنا به برخی روایات، زرتشت با نوشیدن آن، در حالت خلسه به الهاماتی دست یافت.
    هوم نامِ نوشابه‌ای مقدس بود که دینداران زرتشتی در زمانهایی ویژه می‌نوشیدند. همچنین هوم در زمان ساسانیان نامِ معمولی اشخاص بوده‌است. در هوم یشت از پارسایی بنامِ هوم نامبرده شده که به ظنِ ابراهیم پور داوود می‌توان وی را از پیامبرانِ پیش از عهدِ زرتشت شمرد.


    بررسی ریشه واژه هوم

هوم را در زبان اوستایی هَئومه haoma می‌گفتند. این نام در زبانِ سانسکریت سومَ suma بوده‌است.


    هوم چیست؟
    موبدانِ عهدِ ساسانی بر این باور بودند که این گیاه انسان‌های پاک را می‌تواند به جهان دیگری رهنمون شود، چنانکه کرتیر موبد بلندپایه زرتشتی با نوشیدن این نوشابه به دیدار جهان پس از مرگ رفت. از اینرو امروزه می‌انگارند که شاید این نوشابه را از گیاه شاهدانه به دست می‌آورده‌اند. تاکنون بطورِ یقین نمی‌توانیم هوم را با یکی از گیاههای معروف در علمِ گیاهشناسیمطابق کنیم.
    هوم در دنیای مینوی ایزد است و در گیتیگیاه است و درمان بخش است. هوم آسمانی، پسر اهورا مزدا است. فشردن این گیاه (کوبیدندر هاون برای به دست آوردن شیره گیاه) نوعی قربانی غیر خونین است. قربانی شدن اوموجب شکست شر است. او ایزدی است که در مراسم قربانی، قربانی می‌شود تا مردم به زندگی برسند.


    مراسم هوم
مراسمِ هوم از مهم‌ترین مراسمِ مزدیسنا است و با آدابِ شست و شوی خاصی با سرودِ اوستا در مقابلِ مجمرِ آتش، پنج تا هفت ساقه از هوم با قدری آب زور و شاخه‌ای اورورام در هاون فشرده شده و قطراتِ حاصل از این مراسم را که از گیاهانِ فشرده شده بدست آمده پراهوم می‌گویند. در اوستا، یشتِ کوتاهی برای هوم سروده شده‌است. هوم و شیره یا افشره آن، خاصیت‌هایی دارد که موجب رویکرد مردمان به آن شده است. افدرین یا آندرنالین گیاهی موجود در آن خاصیت تسکین‌بخشی به هنگام درد دارد و نوعی مسکن طبیعی و نیرومند است. برخی پژوهشگران نیز گمان داده‌اند که منظور ازدارویی که در داستان زایش رستم به یاری سیمرغ برای بیهوشی و شکافتن پهلوی رودابه بکار رفته، هوم بوده است. نوشیدن افشره هوم که طبیعتی سرد دارد، موجب نوعی سرخوشی و شادی و احساس توانایی بیشتر می‌شود. نوشیدن مقدار زیاد یا غلیظ از افشره هوم، موجب تنگی عروق، بالارفتن فشار خون و سرگیجه و خواب‌آلودگی شدید می‌شود.
    برای تهیه افشره هوم، مقدار کمی از ساقه‌های تازه یا خشک آنرا با اندکی آب در هاون می‌ریزند و می‌کوبند. برای بهترین نتیجه، معمولاً کوبیدن را تا
    چند روز و با فاصله‌های چند ساعته تکرار می‌کنند. سپس عصاره به دست آمده را بار دیگر با میزانی از آب یا شیر رقیق می‌کنند تا نسبت نهایی نوشیدنی آماده شده، برابر با دو تا پنج در هزار باشد. یعنی دو تا پنج گرم ساقه هوم برای یک لیتر نوشیدنی.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: گنجدفینه هاطلا های دفن شدهغار های زیرزمینیهومشراب

تاريخ : 1 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |
هیروگلیف یا خط تصویری ، در اصل یعنی سپنتا منبت یا کنده کاری مقدس و ریشه در زبان یونانی دارد. علت این نام گذاری، آن بود که این روش نگارش بیشتر ویژه کاهِنان و رهبران مذهبی بوده است؛ چراکه آموختن آن دشوار و نوشتن آن نیازمند امکاناتی بود که معمولا مردم عادی از آن بی بهره بودند.

پیشینه کهنترین اثر یافته شده با خط هیروگلیف، به ۳۲۰۰ تا ۳۳۰۰ سال پیش از میلاد می- رسد و برابر سندهای موجود، مصریان باستان تا ۳۵۰۰ سال پس از آن نیز از این روش نگارش استفاده می کردند. تصویر زیر، از فرهنگ اینکارتا (انتشارات میکروسافت) گرفته شده و متعلق به آرامگاه شهبانو آمونهِرخِپسِف است.

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/hr1.png
روش نگارش هیروگلیف در مصر، شامل ۷۰۰ تا ۸۰۰ الفبای تصویری بود و هر چه که علاقه به نوشتن متن های مذهبی اضافه می شد، بر تعداد آنها نیز افزوده می شد. مصریان، هیروگلیف را از راست به چپ و از بالا به پایین می نوشتند و همچون سایر خط های باستانی، در متن های ایشان نیز خبری از نقطه ، فاصله و آیین نگارش نبود.

الفبای تصویری مصریان را می توان به دو گروه عمده نقسیم نمود.

۱) آوانشان، الفبایی که آواها را به نمایش در می آورد. در زیر، تعدادی آوانشان به همراه معادل آنها در الفبای لاتین و نیز آوانِگار هریک به نمایش در آمده است

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/hr2.png

شاید این پرسش پیش آید که مثلا چرا باید یک بیضی، آوانشان صدای /ر/ و یا یک خط افقی زیگزاگ، آوانشان صدای /ن/ باشد و…؟ پاسخ این است که هر یک از این آوانشانها، پیشتر نمایشگر جانور یا چیزی بوده اند که به تصویر می کشند، اما به تدریج تغییر کارکرد یافته اند. برای نمونه، img/daneshnameh_up/2/24/Heiroglif_lips.png در اصل، نماد دهان (r’i) بوده و img/daneshnameh_up/4/44/Heiroglif_water.png نیز دیس واژه آب (nu) بوده است. این دو نشان و بسیاری دیگر از دیس-واژگان به تدریج تبدیل به آوانشانِ حرف نخست خود شده اند.

۲) چُمنگار الفبایی که چیز، یا اندیشه ای را به نمایش می گذارد

http://img67.resimup.net/di/HW33.png

نکته مهم: چنانکه می بینید، سه خط عمودی کنار هم، نشانه جمع و یک خط عمودی، ”نشانه ی دیس واژه“ است. به اینچنین نشانه هایی در زبان هیروگلیف که نه چمنگارند و نه آوانشان، و تعیین کننده دسته ای است که واژه بدان تعلق دارد، ”determinative“ گفته می شود. بد نیست بدانید که گاهی برخی آوانشان ها، نقش آوایی خود را از دست داده و نقش determinative به خود می گیرند.
شاید دشوارترین بخش خواندن متن های هیروگلیف، تفسیر نشانه ها، چمنگارها، و آوانشان هایی است که پشت سرهم و بدون فاصله آمده اند. در تصویر بالا دیدید که دوپای در حال حرکت، معنای راه رفتن را می دهد. اکنون ببینید که ترکیب این چمنگار با دیس واژه های دیگر، چگونه معنای ”راهنمایی کردن“ و ”نزدیک شدن“ می دهد:

img/daneshnameh_up/1/13/Heiroglif_sample.png

گفتیم که آموزش و نگارش هیروگلیف کاری دشوار بود. به همین دلیل مصریان خطی نو را بوجود آوردند که تنها فرق آن با هیروگلیف سنتی، ساده تر شدن دیس واژه ها بود. نام این خط جدید ”hieratic“ یا خط کاهنی بود و برخی آنرا ”سرِهم یا شکسته ی هیروگلیف“ می دانند. این خط را، بر خلاف هیروگلیف سنتی که بیشتر بصورت کنده کاری و بنای یادبود بکار می رفت، با قلم نی بر روی پاپیروس می نوشتند. در زیر، نمونه ای از این خط را با هیروگلیف سنتی مقایسه کنید:

img/daneshnameh_up/2/2f/Heiroglif_Newer.png

در قرن هفتم پیش از میلاد، مصریان خط تازه ای اختراع کردند که از روش نگارش کاهنی (hieratic) نیز آسانتر بود. این روش نگارش، ”خط همگانی“ (demotic script) نام داشت. از آن تاریخ به بعد، مصریان از خط هیروگلیف سنتی، برای منبت کاری روی ساختمان، جواهر، و اسباب خانه استفاده می کردند؛ خط کاهنی را برای متن های مذهبی و خط همگانی را برای متن های تجاری و ادبی بکار می بردند.
در پایان، این را هم بگویم که خط هیروگلیف، به شکل های دیگر، در میان مردمان باستانی دیگری، چون سرخپوستان اولمِک ، مایاها، برخی از مردم چین باستان، و برخی مردمان ساکن میان رودگان «بین النهرین)، نیز استفاده می شده است.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: خط تصویریگنجدفینه هاطلا های دفن شدهغار های زیرزمینیخط و نگارشهیروگلیف

تاريخ : 1 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

یکی از مکانهایی که در گذشته برای دفینه ها استفاده می شد آبشارها بودند. در اطراف آبشار همیشه در چند نقطه دفینه پنهان میکردند. برای مثال در یکی از آبشارهای سمت استان گلستان یک دفینه در روبروی آبشار زیز یک درخت خشک شده قرار داشت و دو دفینه تیمور در داخل آبشار . یکی در کف سنگ بزرگی که آب از بالا به آنجا پرت می شود و کی دیگر در دامنه آبشار یعنی حدود 6 متر از کف آبشار به سمت بالا دریچه کوچکی دارد که زمانی که وارد آن شوید به یک اتاق وارد میشوید که شش عدد خمره بزرگ در سکوی دو طرف قرار دارد.این سئوال پیش می آید که چگونه این دفینه را در دل آبشار یا کف آن جا ساز میکردند. به این ترتیب که ابتدا آب آبشار را قبل از محل پرتاب آب از مسیر اصلی منحرف میکردند و سپس دفینه ها را پنهان میکردند و دوباره آب را بر روی آن رها میکردند و جالبتر اینکه از سیستم باد نیز در برخی از آبشار ها استفاده میکردند که در فاصله نزدیک ایجاد توفان کند . به این ترتیب که از پشت آبشار دریچه کوچکی ایجاد میکردند که هوا از آنجا به سمت دامنه پرتاب آب جریان پیدا کند و با این روش مثل کولر آبی عمل میکردند و از این روش به عنوان یک نوع تله فیزیکی استفاده می کردند . روشی که گفتم در یکی از آبشار های استان گلستان مورد استفاده قرار گرفته است .

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: گنجدفینه هاطلا های دفن شدهغار های زیرزمینیدفینه های آبشار

تاريخ : 14 / 7 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

بیشاپور در کنار جاده شاهی روزگار باستان واقع شده است. جاده شاهی در دوره هخامنشیان «‌تخت جمشید» و «استخر» را به شهر باستانی «شوش» و در دوره ساسانی شهر «‌گور» و «‌بیشاپور» را به «تیسفون» مقر امپراتوری ساسانی وصل می‌کرده است.       شهر بیشاپور که یادگار شکوه ایران باستان است در ۱۲۰ کیلومتری […]

بیشاپور در کنار جاده شاهی روزگار باستان واقع شده است.
جاده شاهی در دوره هخامنشیان «‌تخت جمشید» و «استخر» را به شهر باستانی «شوش» و در دوره ساسانی شهر «‌گور» و «‌بیشاپور» را به «تیسفون» مقر امپراتوری ساسانی وصل می‌کرده است.

شهر بیشاپور که یادگار شکوه ایران باستان است در ۱۲۰ کیلومتری جنوب شیراز و در فاصله ۲۳ کیلومتری شهر کازرون قرار دارد.

این شهر که منسوب به شاپور اول،دومین پادشاه ساسانی است توسط فردی یونانی به نام هیپوداموس، ساخته شده است.

این شهر را در سال ۲۶۶ میلادی به شکل مستطیل بنا نهاده‌اند، به گونه‌ای که چهار دروازه و دو خیابان آن یکدیگر را قطع می‌کرده‌اند.

آتشکده بیشاپور بزرگترین آتشکده دوران ساسانیان نام گرفته است. ارتفاع دیوار‌های این آتشکده به ۱۴ متر می‌رسیده است .

معبد آناهیتا

در زمان شاپور اول به احترام ایزد نگهبان آب ( آناهیتا) معبدی در بیشاپور ساخته شد که در آن مراسم مذهبی خاصی اجرا می‌شد.

معبد آناهیتا سردابه‌ای مکعب شکل است و از سنگ‌های حجاری شده، بدون ملات و دو جداره (مانند بناهای دوره هخامنشی ) ساخته شده است. این معبد دارای چهار ورودی است و بالای هر ورودی تندیس دو سویه گاو (به شکل سر ستون‌های تخت جمشید) قرار گرفته است.

در راهروهای معبد جوی‌های باریکی وجود دارد که در گذشته در آن آب جریان داشته است و از جهت وسایلی که برای جریان آب در اطراف تالار مرکزی تهیه شده بود، از جمله شگفتی‌های معماری ایران به شمار می‌رود .

تالار شاپور

تالار تشریفات یا تالار شاپور چهار ورودی دارد و در هر ضلع آن ۴ تاقچه گچبری شده وجود دارد که در گذشته روى آن نقاشی و رنگ آمیزى شده بود.

در این میان این نقاشی‌ها تصویر یکی از زنان دربار دیده می‌شود که در حال باد زدن خود است. همچنین درباریان با جامه‌های بلند ساک‌های گل بر سر و دسته گلی در دست نشان داده شده‌اند.

 
جالب اینکه یکی ازقطعه‌های موزاییک یاد شده در موزه ایران باستان و دیگری در موزه لوور فرانسه وجود دارند.

بیشاپور برای بسیاری از ایرانیان آنگونه که باید شناخته شده نیست اما به عقیده بسیاری، این شهر گمشده در دل تاریخ با شکوه ترین اثر بر جای مانده از دوران امپراطوری ساسانی است

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده 

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده 

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده 

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده  تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده   تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده 

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده 

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده 

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده 

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده

تصاویر و عکسهای بزرگترین گنج و دفینه های پیدا شده در ایران کهن شهر گمشده

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: گنجدفینه هاطلا های دفن شدهغار های زیرزمینیبزرگترین گنج جهان در ایران که هنوز پیدا نشده

تاريخ : 7 / 7 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

کاروانسرای رباط کریم (فتحعلیشاهی) در سال 1245 قمری در زمان پادشاهی فتحعلیشاه قاجار بنا شد.این کاروانسرا در کیلومتر 37 جاده تهران – ساوه قرار دارد.کاروانسرای رباط کریم به سبک دو ایوانی است و ورودی آن از ایوان غربی است. ایوان شرقی به عنوان شاه نشین کاربری داشت.
این کاروانسرا دارای یک حیاط مرکزی با اتاق‌هایی ایوان‌دار است که دور تا دور این حیاط احداث شده‌اند.در پشت اتاق‌ها سالن‌های طولانی به عنوان بارانداز تعبیه شده که دسترسی به آنها از طریق ورودی‌هایی که 4 کنج حیاط قرار دارد، میّسر است.
مصالح به کار رفته در این بنا سنگ، آجر، ملات گل و گچ است و تنها تزئینات کاروانسرا آجرکاری است.کاروانسرای رباط کریم دارای 2 کتیبه است که روی یکی از آنها تاریخ 1240 قمری و نام بانی «آقا کمال» حک شده است.
این کاروانسرا در اداره کل میراث فرهنگی استان تهران به ثبت رسیده است.تزئینات قطاربندی بالای بدنه بیرونی دیوارها نشان از طرحی از پیش فکر شده برای احداث بنایی با الگوی 4 ایوانی و به منظور کاربردی خاص است.
این کاروانسرا علاوه بر سابقه تاریخی، ویژگی‌های بی‌مانندی دارد که آن را در میان کاروانسراهای کشور ممتاز می‌کند.در یافته‌های باستانشناسی، کوره‌های ذوب فلز در حیاط این کارونسرا به چشم می‌خورد که نمایانگر یکی از کاربری‌های این بنا به عنوان ضرابخانه بوده است.

 

کاروانسرای حاج کمال

کاروانسرای حاج کمال

کاروانسرای حاج کمال

کاروانسرای حاج کمال

کاروانسرای حاج کمال

کاروانسرای حاج کمال

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: گنجدفینه هاطلا های دفن شدهغار های زیرزمینیسکه های بازرگانان و تجار در حفاری کاروانسراها

تاريخ : 6 / 7 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/aghrab.jpg

 عزیزان کار گنج یابی به تمرکز فکر و ذهنی فعال نیازمند است .در این کار باید به همه جوانب کار دقت کرد.در پازل علایم اگر اشکالی بر روی صخره ها سنگ ها بود حالا ممکن است این اشکال حیوانی هندسی و غیره باشد اولین کار بعد از مشاهده این اشکال باید به این نکته توجه کرد آیا این اشکال به صورت طبیعی و فرسایش به وجود آمده اند یا خیر اگر از این مرحله گذر کردید باید به مرحله دوم که ویژگی این نوع از اشکال است توجه نمود اگر حیوان بود ویژگی آن حیوان محل زندگی آن حیوان شکل قرار گیری آن حیوان در سنگ نگاره همه و همه باید مد نظر قرار بگیرد اگر دیدید علایم زیادی در کنار هم قرار گرفته اولیت کار باید خونسردانه عمل کرد چون در بعضی موارد زیادی بیش از حد علاِیم باعث دستپاچگی فرد و برهم خوردن تمرکز او می شود و پازل خراب می شود در وحله اول باید سعی کنیم علایم را ساده و تک تک معنا کنیم البته اینکار برای مبتدیان در این عرصه هست چه بسا افرادی با یک نگاه به راحتی معماهایی سخت را حل کنند  خوب بعد از اینکه علایم را ساده کردیم باید با در نظر گرفتن ویژگی های اشکال بدنبال ارتباط میان اشکال بگردیم در این بین نباید از شکل سنگی که این اشکال بر روی آنها حک شده به راحتی عبور کرد بعد از اینکه تمام جوانب را در نظر گرفتیم باید نسبت به موقعیت استراتژیکی و توپولوژی منطقه بدنبال علاِیم بعدی باشید و تصمیماتی بعدی را بگیرید در این بین نباید فراموش کرد بعضی از اشکال ریشه در عقاید و باورهای دینی قبیله ای و.. …. دارند پس لازم است مطالعه خود را بیشتر کنیم تا به راحتی بتوانیم این دو را از هم جدا کنیم دوستان در این کار خرافات بسیار زیاد است پس هر حرفی را به راحتی قبول نکنید . اگر توانستید حتما از علایم عکس و فیلم بگیرید چون یقینا در جایی که استرس وجود داشته باشد تمرکز وجود ندارد فیلم ها و عکس را در خانه چندین بار نگاه کرده و تا حدی ساده کنید البته ساده کردن علایم موقعی کاربرد دارد که معنای عمومی تک تک علایم را تا حدی بدانید بعد تکه های پازل را کنار هم قرار بدهید تا بتوانید نتیجه گیری درست و به جایی انجام بدهید  اگر نتوانستید پازل را تکمیل کنید نگران نباشید حتما از اساتیدی که پازل های زیادی را حل کردند کمک بگیرید

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: گنجدفینه هاطلا های دفن شدهغار های زیرزمینیپازل علایم

تاريخ : 6 / 7 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

سرزمين ايران يكي از كهن ترين سرزمينهاست . كشور ما داراي گذشته پر افخاري است كه آثار آن در طي قرون متمادي با وجود آسيب هاي زمانه و غارت و آتش سوزي و جهان خواهی افراد جاهل هنوز پا بر جا ايستاده و حكايت از عظمت گذشته و تاريخ هنر و تمدن مردمان اين سرزمين دارد . در سرزمين ايران در اغلب نقاط ، در زير تپه های خاك و ويرانه ها ، آثار گران بها و گنجينه هاي گوناگونی پنهان است كه روزگاري دست هنرمندان و صنعتگران با نداشتن وسايل و ابزار كافي آن را ساخته و با نقش و نگار ، طرح ، رنگ يا كنده كاري و برجسته كاري ، قدرت دست و روح هنري خود را تجسم داده و جاودانه ساخته اند .

تحقيق و مطالعه در هر قسمت از آثار كهن مملت ما نه تنها تاريخ گذشته اين سرزمين را روشن مي سازد ، بلكه به تغيير و تحول تاريخ تمدن دنياي قديم و ارتباطي كه کشور ها از لحاظ نژادي ، هنري و اقتصادي با يكديگر داشته اند كمك مي كند . مردمان اوليه و پس از آنها، همیشه براي زندگي بهتر و رفع نیاز های روزانه  در تلاش بوده اند و همين اصل يعني عشق به زندگانی بوده كه تاريخ تمدن را بوجود آورده است و ملتها را به طرف روزگار بهتر و اختراعات و اكتشافات وا داشته است .

كشف آتش و به كار بردن فلزات هر يك مبدأ مهمي در سير تكامل بشر بوده است . از وقتي كه زندگي اوليه به شكل اجتماع شروع شد ، انسان ها احساس كردند كه به كمك يكديگر نياز دارند و ناچار هر يك با سعي و عمل خود به رفع حوائج ديگري پرداخت تا توانست از دسترنج ديگري منتفع گردد . اين عمل ابتدايي را بايد اولين نظام اجتماع و اقتصاد و اصل داد و ستد دانست . با پيشرفت تمدن و تشكيل شهرها و اختراع خط و ايجاد خانه و مسكن ، ارتباط افراد با يكديگر بيشتر گرديد و مبادله و تجارت به صورت گسترده تری در آمد و كم كم داد و ستد و مبادله کالا به کالا ، جاي خود را به تجارت داد ، به طوري كه كوشش در توسعة امور اقتصادي و ارتباطات ، موجد تشكيل دولتها و طرق و سوارح و تأسيسات بندری در کرانه های دريايي و سازمانهاي مختلف و تنظيم قوانين براي بررسي و انتظام امور گرديد ، چنانچه قسمت مهمي از قانون حمورايي مربوط به امور تجارت و كسب و كار است . ( اين قانون نامه در خرابه هاي شوش پيدا شده و در موزه لوور فرانسه نگهداري مي شود ) صحنه هاي نقاشي در عصر قديم چه آنچه به امور دنيايي و چه آنچه مربوط به دنياي ديگر است . وضع داد و ستد و توزيع را نشان مي دهد . تشكيل دولتها و رفاته اجتماعي و انضباط امور اقتصادي و توليد ثروت موجد اصولي گرديد كه كم كم به پيدايش سكه منجر شد .

کشور ما ايران نيز در اين قسمت ، مانند ساير شعب هنري سهمي دارد كه نه تنها از نظر سكه شناسي و تاريخي قابل ملاحظه است ، بلكه از لحاظ هنري نيز بسيار  گرانقدر است . اميد است با حفاري هاي گسترده اي كه در حال حاضر در قسمتهاي مختلف ايران انجام مي شود ، متخصصان كشورمان با روشن كردن ابعاد تاريك كشورمان و كشف اسناد و مدارك جديد مربوط به تاريخ ايران اطلاعات تازه تري از تاريخ سكه نيز بدست آورند .

تاريخچه پول

مردم جهان با تلاش و فعاليت مداوم ، نيرو و عمر خود را صرف مي كنند و حاصل اين كوشش ها و زحمات را بصورت پول دريافت مي نمايند . بي ترديد مي توان گفت كه امروز اساس گردش چرخهاي اجتماع بر پول نهاده شده و گسترده ترین روابط اجتماعي انسان به كمك پول انجام مي گيرد . امروز حتي كودكان هم مي دانند پول چيست و چه ارزشي دارد . بايد گفت كه كمتر كسي پيدا مي شود كه هر روز با مقداري پول سر و كار نداشته باشد و بهمين نسبت هم كمتر كسي از خود سؤال مي كند كه پول از كجا پيدا شده و تاريخچة آن چيست و در قديم چه چيزي به جاي پول وجود داشت .

علم سكه شناسی

سكه شناسي قسمت مهمي از باستان شناسي است كه شاهد زنده اي از تمدن دنياي قديم و ملل مختلف مي باشد . علم سكه شناسي توانسته است بزرگترين خدمت را در روشن كردن تاريخ گذشته بنمايد و گوشه هاي تاريك و مبهم را روشن كند . سكه در هر دوره نمايندة عادات ، آداب ، خط ، زبان ، هنر ، مذهب ، تمدن ، ثروت ، ورشكستگي و ارتباطات تجاري هر ملت و مملكتي است ، يعني منبع اطلاعاتي صحيح و دقيق از دنياي قديم ، يعني از دوراني كه آثار هنري ، ابنيه ، معابر و مقابر ويران قديم را از روي قرنيه به طور ناقص و گاهي با تصور از آنچه از بنا به جا مانده تعمير و تا حدي به صورت اصلي درآورند و با حقيقت زمان تطبيق دهند . در اين قسمت سكه ، حلال مشكلات شده و كمك شاياني به تاريخ هنر دنياي قديم نموده است . روي اغلب سكه هاي يونان صورت خدايان افسانه اي و بناهاي تاريخي مانند : كوليزه (محل نمايش جنگ حيوانات وحشي با انسان) يا اكروپل آتن (خرابه هاي آتن كه در بلندي روي تخته سنگي عظيم قرار گرفته است) و غيره منقوش گرديده است . اين نمونه ها دقيق و ظريف براي بناها و نقص و شكستگي مجسمه ها مطابق اصل بزرگترين كمك و راهنما شده اند . قسمت مهمي از آثار هنري ساساني كه فلزكاري و زرگري است و خوشبختانه قطعاتي بسيار جالب از صحنه هاي شكار ، رزم و بزم از حفاريها بدست آمده است و بواسطة تطبيق با سكه هاي آن دوره كه تصوير كامل هر يك از سلاطين به طور دقيق و ظريف از تزئين سر و سينه ، آرايش مو و تاج است مي توان اين شاهكارهاي هنري را با صداقت شخصي و منتسب به هر يك از شاهان واقعي نمود . (قسمت مهمي از اين ظروف نقره و طلا در موزة لنينگراد است).

قبل از پيدايش سكه

قبل از اختراع و ايجاد سكه با وزن صحيح و مقدار معين فلز ، ارتباط و داد و ستد مردم از راه مبادله صورت مي گرفت . تمدنهاي قديم بدون آشنايي با سكه ، زندگي تجارتي خود را از راه مبادله مي گذراندند . در روي نقاشي ها و کنده کاری ها مصر قديم ، صحنه هاي معاملات و داد و ستد بوسيلة معاوضه صورت گرفته است ديده مي شود . در اوستا دربارة مزد كارگران يا گرفتن جريمه از چهار پايان ذكر شده است . براي پرداخت دست مزد يك پزشك براي درمان كدخدايان يك گاو و براي شهربانان يك اسب خوب و براي پادشاهان يك گردونه چهار اسبه و براي زنان به ترتيب يك ماده الاغ ، يك ماده گاو و يك ماده شتر مقرر مي كرده اند.

اشكال کهن پول

استفاده از اشكال اوليه پول در جهان سوم و شمال آمريكا سابقه دارتر است . اسناد و مدارك بيشتري مبني بر استفاده از پول در اين مناطق نسبت به اروپا وجود دارد . در كنار چيزهايي كه به عنوان پول مورد استفاده قرار مي گرفتند ، استفاده از مهره در شمال آمريكا ، صدفهاي كاوري در افريقا و آسيا و دندانهاي نهنگ از همه رايج تر بوده است . در جامعه فيجيان هداياي ، دندان نهنگ بخش مهمي از مراسم هاي خاص بودند . دندانهاي نهنگ Tambua ( گرفته شده از كلمه Taboo ) بودند كه اهميت مذهبي داشته و تا اواسط دهه 1960 به عنوان پول مصرف داشته است . در دورة هومر شاعر معروف يوناني چهار پايان اساس قيمتها بوده اند . دولتها براي جلوگيري از تقلب در عيار سكه ها ، علامت مشخصي را بر روي شمشهايي كه وزن معين داشتند ضرب مي زدند كه در حقيقت اين علامت گذاري اولين قدم براي ايجاد سكه مي باشد . معادن مس قبرس يكي از مهمترين عايدي اين ناحيه بوده است . و در الواح مصري متعلق به 14000 يا 1600 ق . م در دوران سلطنت فرعون مصر آمنوفيس سوم يا آمنوفيس چهارم از واردات مهم مس از قبرس به مصر سخن رفته است . در بعضي از الواح شاه قبرس در قبال معاوضة شمش هاي مس از فرعون خواسته كه نقره برايش بفرستد .

هدف از ايجاد سكه

نخستين هدف از ايجاد سكه قوميت ، حاكميت و استقلال و آزادي بوده است . در آن زمان از جمله وسايل آسان كردن مبادلات و تجارت به حساب مي آمد و شايد بتوان گفت بعد ها اين جنبه بر جنبه هاي ديگر برتري يافت .

پيدايش سكه

سكه عبارت است از يك قطعه فلز به وزن معين كه روي آن علامت رسمي دولت يا حكومتي كه عيار و وزن آن را تعهد مي كند ، منقوش شده است . روايات در مورد اولين سكه ها متفاوت است و اكثر دانشمندان سكه شناسي نظر هرودت را كه مردم را نخستين كساني مي داند كه سكه ضرب كرده اند را قبول دارند . نخستين سكه هاي ليدي مخلوطي از طلا و نقره كه به آن الكتروم مي گفتند ساخته شده بود كه بر روي آن شيارهاي موازي و پشت سكه چند فرورفتگي حك شده و گاهي در بعضي از اين فرورفتگيها نقش حيواني كه شبيه روباه است ديده مي شود . در دورة كرزوس سكه هاي معروف كرزوئيد ايجاد گرديد كه مي توان آن را اولين سكة حقيقي دانست زيرا هم داراي جنبة هنري است و هم تمام شرايط سكه تا به امروز نيز در آن مراعات شده است . ايراني ها پس از فتوحات پي در پي در آساي صغير به وجود سكه و لزوم آن پي بردند ولي پادشاهان هخامنشي چون كمبوجيه و كوروش به ضرب آن اقدام نكردند ، اما به شهرها و ممالكي كه تابع ايران شده بودند اجازه دادند كه به ضرب سكة محلي خود ادامه دهند . داريوش اول براي اولين بار در ايران يه ضرب سكه هاي طلا و نقره اقدام نمود و سكه هاي طلا دريك و از طلاي خالص و به وزن 41/8 گرم و شكل نقه 6/5 گرم است . داريوش هم براي ترتيب اوزان تناسب طلا و نقره را ( به ) را به كار برد و چون در يك 41/8 گرم با وزن 112 گرم نقره مطابقت مي كرد و اين وزن براي گردش در تجارت و كسب سنگين و غير حمل بود ، از اين رو به ده قسمت تقسيم نمود و هر سكه 21/11 گرم وزن داشت . در اين صورت سكة نقره 21/11 گرم با يك سكة طلاي دريك 41/8 گرمي مطابقت مي نمود . ولي داريوش براي سهولت امور معاملاتي سكه هاي نقره را به نصف وزن تقليل داد كه همان شكل معروف است كه 6/5 گرم است ، بنابراين بيست شكل نقره ارزش يك دريك طلا را داشته است .

ضرب سكه در چين پس از كشورهاي ديگر متداول گرديد ولي چينيها خودشان مستقلاً مبادرت به اين كار كردند و آنرا از ملل ديگر ياد نگرفتند . ژاپني ها و كره اي ها ضرب سكه را از چين اقتباس نمودند . اصول فني ضرب سكه در ضرابحانه هاي قديم : حسن احتياج در امر تجارت و داد وستد مردم قديم را بر انگيخت كه از فلزات استفاده كنند و بوسيلة ان معاملات خود را انجام دهند . ابتدا فلز را به شكل تبر ، طقه ، ديگ و خنجر به كار مي برند و بعد با پيشرفت تمدن مس ، آهن ، برنر ، طلا و نقره را به صورت شمش ، طقه دراورند . براي آنكه قطعات سكه هم وزن ، هم شكل و هم نقش باشد ، اصولي بود كه باعث پيدايش ضرابخانه شد . سكه را بوسيلة سر سكه ضرب مي كردند ، سر سكه كه استوانه اي شكل يود ، و از برنز يا آهن ساخته شده و در يك طرف آن نقش مورد نظر حك گرديده بوده ، بر روي سنداني فلزي قرار مي دادند ، فلز را كه كمي گرم شده بود ، و قابل اثر ، بر روي آن گذاشته ، بعد سر سكه را از طرفي كه منقوش بود بر روي آن قرار داده ، بعد از تنظيم آن چكش را با شدت مي زندند ، تا اثر نقش بر روي سكه نقر گردد . با ضرب سكه در ايران مبادلات بازرگاني بين المللي راحت تر ، روانتر و سريعتر شد . و اين امر تحولي بزرگ در امر اقتصاد و تجارت بود . سكه قدمتي بيش از اين تاريخ داشت و متجاوز از يك قرن قبل از ايجاد حكومت هخامنشي ، براي اولين بار در يونان متداول شد و به دنبال آن ليدياييها از يونانيها ضرب كردن سكه را فرا گرفتند و آن را در داد و ستد به كار بردند . پس از فتح ليدي به وسيلة كوروش ، ضرب سكه به همان ترتيب در ضرابخانه هاي سارد ادامه يافت . هنگامي كه داريوش به پادشاهي رسيد و پس از فرونشاندن اغتشاشات اوليه ، به ضرب سكه پرداخت كه به دريكا مشهور شدند . سكه ها از جنس طلا و نقره بودند و سكه هاي طلا مخصوص داريوش بود . از آن پس ، در سراسر امپراطوري سكه فقط به نام داريوش ضرب مي شد . لازم به توضيح است كه اكثر مورخان ليديها را اولين قومي مي دانند كه سكه ضرب كرده اند .

جنس سر سكه ها

چون جنس سر سكه از آهن يا برنز بود اغلب پس از استعمال زياد حالت ساييدگي پيدا مي نمود . چنانچه اين سائيدگي در بعضي از سكه ها مشاهده مي شود . از اين رو ضرابخانه ها بايستي سر سكه هاي متعددي داشته باشند تا بتوانند به موقع از آنها استفاده كنند .

جنس فلزات

قسمت مهمي كه در سكه قابل ملاحظه می باشد نوع و جنس فلزات است . چون در دوران بسيار قديم از عهدة تصفيه بر نمي آمدند و نمي توانستند آن حد را كه لازم بود فلز را خالص كنند و از موادخارجي جدا نمايند . ناچار فلزات را به همان وضعي كه استخراج مي شده به كار مي بردند . براي اولين بار در حدود هزارة چهارم استعمال آن بيشتر گرديد ، چنانچه مس را ذوب كرده و با آن اشيايي مانند تبر و خنجر ساختند . در مصر در هزارة پنجم يا ششم قبل از ميلاد ، عصر فلز شروع شد . جنس فلز هر محل اغلب معرف وضع اقتصادي و قدرت مالي آن مي باشد ، مثلاً سكه هاي هخامنشي علاوه بر آن كه مزد مزدوران خارجي بود ، در سراسر يونان نيز در جريان بود و با كمال ميل و رغبت خارجي ها متاع و كالاي خود را در مقابل دريافت آن به فروش مي رساندند . از آين رو جنس فلز تأثيري فراوان در گردش سكه داشت و اساس مهم اقتصاد در دنياي قديم تا به امروز بوده است .

اوضاع اقتصادي و واحد پول در بابل

تسلط ايرانيان در بابل امور بازرگاني بابليان را از جريان عادي خارج ننمود ، منافع و نزول پول در حدود 20 درصد بود نقره واحد پول محسوب مي شد و گاهي در مقابل طلا نيز معاملات انجام مي گرفت اما مسكوك طلا معمول نگشته بود . مس مدتي جاي نقره را گرفت ولي بعداً متروك گرديد . پول كه ساده ترين روش و وسيلة مبادلة است اولين بار در ليدي بوجود آمد و در آغاز قطعه فلزي بود ، مخلوط از تقره و طلا ( 30 درصد اين سكه ها نقره بود ) كه هر شهر علامت خود و يا تصاوير ديگري را بر آن نقش مي كرد . شهرهاي يوناني واسطه انتقال آن به يونان شدند . در نتيجه رواج پول ، رژيم سياسي و اجتماعي كه از قرنها پيش در اژه معمول شده بود . متزلزل شد . و جاي خود را به رژيم جديدي داد . « كروزسي پادشاه ليدي دو نوع سكه طلا و يك نوع سكة نقره رواج داد . نوع اول طلاي خالص، استاتر 17/8 گرم ـ نيم استاتر 08/4 گرم ـ استاتر 72/2 گرم ـ استاتر 36/1 گرم ـ 68/0 گرم ـ سكه هاي نقره : استاتر 89/10 گرم ـ نيم استاتر 44/5 گرم ـ استاتر ( ترتيه ) : 63/3 گرم ـ استاتر ( هكته ) : 81/1 گرم ـ استاتر ( همي هكته ) : 90/0 گرم . بدين ترتيب يك استاتر نقره ده گرم و هشتاد و نه صدم گرم وزن داشت و ده سكه نقره به وزن 90/108 گرم با يك استاتر طلا به وزن 17/8 گرم مبادله مي شد . با رعايت نسبت يك به سيزده »

سکه های هخامنشی

در ميان پادشاهان باستاني كمتر فرمانروايي را مي يابيم كه مانند داريوش به اين خوبي دريافته باشد كه كاميابي يك ملت بايد بر بنياد اقتصادي سالم گذاشته شود . داريوش مي دانست كه ابتدا بايد يك دستگاه منظم از وزنها و اندازه ها داشته باشد . يك نمونه رسمي از اين اندازه ها ارش شاه است كه مانند خط كشي از سنگ آهن سياه با اندازة 118 اينچ است و نام و عنوان داريوش روي آن اصل اعتبار آن را نشان مي دهد . بعضي تصور كرده اند كه داريوش اولين كسي است كه نخستين سكه ها را در ايران رواج داد . داريوش بي آنكه سكه هاي سابق را از رواج اندازد ، پولي به اسم در يك در ايران رواج داد . اين سكة طلا از سكة طلاي كرزوس كه در ليدي زده مي شد سنگين تر بود . مقارن با اين سكه طلا پولي از نقره زدند كه به شكل يا سيكل معروف است . وزن سكة هاي نقره 6/5 بود ، بنابراين مي توان استنباط كرد كه نسبت نقره به طلا در آن زمان يك به سيزده و ثلث بوده است . مسكوكات ذكر شده در ايران و ممالك تابعه رواج داشت و ماليات ها و حقوق ساخلوها و غيره با اين سكه ها پرداخت مي شد . ولي بايد در نظر داشت كه دريك را كم سكه مي زدند و در مجموع پول مسكوك در خزانه هاي ايران بيشتر از شمش بود . به همين جهت عدة دريك هايي كه تا زمان ما باقي مانده است كم است . ظاهراً ساتراپها مجاز بودند سكة نقره كم ارزش و مس برنند ، اين نوع سكه ها غالباً در آسياي صغير و فينيقيه زده مي شد . ولي در سكه هاي مزبور در خارج از ايالت آنها حكم جنس را داشت . سكة طلا فقط همان دريك بودند كه فقط شاه مي توانست ضرب كند ، روي سكه هاي هخامنشي تاريخ نيست اما از صورت شاهان مي توان تاريخ آنها را تقريباًمعين كرد . حدس مي زنند كه اولين سكة داريوش در سال 516 ق . م زده شده است . بر يك طرف دريكها صورت تيراندازي از پاريس است كه يك زانو را به زمين زده و زه كمان را مي كشد . دو دريكي و نيم در يكي خيلي كم به دست آمده است . از نوشته هاي مورخين يوناني معلوم است كه طلا و نقره را در خزانة شاهان غالباً به صورت شمش حفظ مي كردند و هر زمان كه لازم مي شد ، شمش را به صورت مسكوك در مي آورند .در دورة هخامنشي پاية پول بر طلا بود ، و خود دريك هم به معناي طلايي ( زريك ) است . از ضرابخانه هاي ايران اطلاعاتي در دست نيست ولي سكه هاي كم ارزش نقره در مستعمرات يوناني ، آسياي صغير و فينيقيه زده مي شد . داريوش نسبت به سكه ها و بدون غش بودن آنها بسيار حساس بود ، چنانچه هرودت مي گويد : يكي از عواملي كه آريانه حاكم مصررا اعدام كرد اين بود كه سكه اي از نقره زد كه كامل العيار بود ، اگر چه ولات حق زدن سكة نقره را داشتند ولي كامل العيار بودن سكه ها داريوش را خوش نيامد ، زيرا او مي خواست كاري كرده باشد كه هيچ يك از سلاطين قبل از او نكرده باشند . داريوش علاقه داشت كه عيار پول طلا ( دريك ) و پول نقره شكل هميشه يك اندازه باشد و هيچ نقطه اي از امپراطوري ايران در پول طلا و نقره بيش از ميزان مقرر غش نمي زدند . به همين جهت پول ايران مرغوب ترين پول دنياي قديم بود و مورد اعتماد تقريباً تمام كشورهاي دنياي قديم بود . حتي اگر داريوش متوجه مي شد كه ضرابخانه ها كه زير نظر ساتراپها كار مي كردند بيش از اندازه در سكه ها غش زده اند ، به شدت برخورد مي كرد ، نمونة آن والي باختر بود كه به شدت مورد مجازات قرار گرفت . « داريوش نوع سكه ها را براي جانشينان خود معين كرد . روي سكه شاه لاغر با ريش ، در حالت نيم دوان ، نيم خم شده است . او جامة شاهانه بر سرش كه كمي خم شده تاج جنگي است . در دست راستش نيزه اي با ته حكفت كه نوك آن پايين است . از روي شانة راستش چسبيده ؛ روي شانة چپش تركشي است ، و در دست چپش كمان زه داري است . به اين سكه ها كه اغلب براي رشوه دادن به سياستمندان يوناني به كار مي رفت نام كمانگير داده بودند . بعد ها در نوع ديگري از اين سكه ها يك خنجر كوتاه آخته افزوده شد . مانند سكه هاي كهن تر ليدي ، پشت آنها فقط چهار گوش جاي مهر را دارد ؛ سكه هاي سيمين فقط نشان جاي ابزار مهر را دارد . از مقدار هنگفت فلزهاي گرانبها كه همچو باج دريافت مي شد ، فقط مقدار كمي را سكه مي زدند ، و ماندة آن را به صورت شمش اندوخته مي شد . به همين دليل بهنگامي كه اسكندر خزانه هاي شوش را تصرف مي كند با مقدار زيادي شمش روبرو مي شود . در بين سكه هاي هخامنشي ، به سكه هايي بر مي خوريم كه از لحاظ هنري ممتازند ، دريك روي سكه ها شاه سوار بر اسب و بر روي ديگر نقش كشتي نقر شده است . پس از داريوش كبير بعضي از ممانك و ساتراپها ، البته به ندرت اجازه يافتند كه جداگانه سكه ضرب كنند ، روي سكه به خط و زبان آن منطقه اي بود كه سكه را در آنجا ضرب مي كردند . اما بيشتر به خط آرامي بود . زيرا خط ميخي مخصوص كتيبه ها بود و برروي سكه به كار نمي رفت . در اين دوره تهيه و به كار اندازي سكه در معاملات نه تنها در امور بازرگاني داخلي و خارجي تسهيلاتي فراهم كرد . بلكه به توسعه بانكها كه به تدريج رونق مي گرفتند نيز كمك مؤثري كرد . در اواخر عهد هخامنشي دو دريكي نيز ضرب مي شد . بر روي سكه هاي داريوش نقش يك كماندار پارسي كه همان پادشاه بود حك مي شد . از آن پس يونانيها به دريك نام عمومي كماندار را دادند . چنانچه اژه زيلاس فرمانده اسپارت گفت كه مراده هزار كماندار پارسي بيرون مي كنند كه منظور كمانداران بود كه روي سكه هاي طلا نقش بسته بودند . سكه هاي نقره داريوش شِكِل بود و يونانيها آن را در خم نا م نهادند . در زمان خشايارشا دو سوم مزد را جنس و يك سوم را با سكه پرداخت مي كردند و بدين ترتيب پس از تقريباً نيم قرن از ضرب اولين سكه ، پول توانست جاي خود را در معاملات گوناگون باز كند . همواره بر اثر ورود مسكوكات ، تجارت داخلي شايد سريعتر از تجارت خارجي توسعه مي يافت . همچنين سكه ، فعاليت بانكها را توسعه داد . شاهنشاهي هخامنشي براي بانكها امكاناتي بوجود آورد كه تا آن زمان سابقه نداشت . در زمان هخامنشيان بانكهاي خصوصي تأسيس شد . شاهان هخامنشي خراج را به شكل زير انبار مي كردند . آنها طلا يا نقره را ذوب مي كردند و درون كوزه اي مي ريختند . وقتي كه كوزه پر مي شد ، آن را انبار مي كردند و هنگام نياز آن قدر كه لازم بود از كوزه ها را مي شكستند و سكه ضرب مي كردند . هنگامي كه اسكندر شوش را تصرف كرد ، با مقدار زيادي شمش خام روبرو شد كه خام نگهداري مي شد . دربارة خراج در زمان كوروش و كمبوجيه هيچگونه ضرورت وجود پول را ايجاد نمي كرده است چون اقوام خراج خود را به صورت فلزات گرانبها پرداخت مي كردند . با وجود اين سكه هاي طلايي ليدي بوسيلة هخامنشيان مورد استفاده قرار مي گرفتند . البته اين امكان هم وجود دارد كه كروز ئيدهاي نقره منحصراً در زمان تسخير سارد بوسيلة كوروش ضرب و رايج شده و به اين ترتيب عملاً نقش پول پادشاهي را بازي كرده باشند .

سكه هاي خشايار شا : نقش مهمولي سكه هاي شاهنشاهي ، اختلاف تصويير اين شاهنشاه با تصوير داريوش اول به واسطة بزرگي سرو بر جستگي گونه و ريش بلند و نوك تيز واضح است . پشت سكه فرورفتگي نا منظم و مستطيلي شكل مي باشد . شِكِل ( نقره ) به وزن 55/5 و دريك خشايار شا به همين طرح و به وزن 40/8 گرم است .

سكه هاي اردشير اول : سكه هاي اردشير اول با جزئيات كمي نسبت به سكه هاي پدرش خشايار شا اختلاف مختصري دارد . روي سكه نقش معمولي سكه هاي شاهنشاهي ، تاج كمي بلندتر از تاج خشايار شاو ريش مرتب و مستقيم تا روي سنه آمده است . و موهاي سر در پشت گردن برگشته و انبوه مي باشد . پشت سكه فرورفتگي نا منظم در وسط دارد ، ( نقره ) به وزن 5 گرم مي باشد .

سكه هاي داريوش دوم : روي سكه نقش معمولي سكه هاي شاهنشاهي ، نيم رخ داريوش دوم با ريش مجعد و در همو موهاي ترك ، ترك كه در پشت گردن به موازات هم ريخته شده است و بر روي سر وي تاج بلند با دندانه نوك تيز قرار دارد و قيافة او شكسته و پير است . پشت سكه مانند سكه هاي اردشير است .

سكه هاي اردشير دوم : « براي تميز دادن سكه هاي اردشير دوم و صحت تشخيص آنها بهترين وسيله مقايسه آنهاست با سكه هاي سلاطين تابع يا ساتراپهاي آن دوره است . چنانچه از روي سكه هاي شاه صيداتيسافرن ساتراپ سارد ( كه در يك طرف سكه تصوير اين پادشاه منقوش است ) مي توان سكه هاي اردشير دوم را به خوبي تشخيص داد و تنظيم كرد . روي سكه نقش معمول سكه هاي شاهنشاهي است ، نيم رخ اردشير دوم با تاج كوتاه و موهاي جمع شده در پشت گردن ، برخلاف معمول سكه اي از اردشير بدست آمده است كه در حال كشيدن كمان است . پشت سكه به شكل مربع و داراي كنده كاري نا منظم مي باشد . »

سكه هاي اردشير سوم : « نقش معمولي سكه هاي شاهنشاهي ، نيم رخ اردشير با ريش بلند و نوك تيز با موهاي پر پشت كه گوشها و پشت گردن را به خوبي پوشانده است و تشخيص سكه هاي اين شاهنشاه با مقايسة سكه هاي سلاطين ممالك تابع مثل اواگوراس دوم كه در يك طرف سكه نقش اردشير سوم باشد ، بسيار سهول است . پشت سكه فرورفتگي نا منظم دارد . سكه اي از اين پادشاه مكوجود است كه به جاي آنكه مانند معمول نيزه به دست داشته باشد دستش را بلند كرده است .

سكه هاي داريوش سوم : اين شاهنشاه علاوه بر دريك و شِكِل ، دو دريكي و نيم در يكي نيز سكه زده است و نقش روي سكه بيشتر به وضع معمولي مي باشد . گاهي كماندار كه شخص شاهنشاه است ، به جاي نيزه خنجر به دست گرفته است . در پشت سكه براي نخستين بار به جاي مربع فرورفته نا منظم دو هلال و برجستگي هاي موجي شكل يا قسمتي از بدنة كشتي نفر گرديده است . سكه هاي اين شاهنشاه پس از انقراض امپراطوري هختامنشي نيز رايج بوده و مانند مظهر مليت ايران تا مدتي ضرب آنها ادامه داشته است .

اسكندر

در گذشته چنين مي پنداشتند كه اسكندر در يكسان كردن پولهاي سراسر شاهنشاهي خويش با برابر ساختن ميزان زر و سيم بر پاية سكه هاي آتنا كوشش به جاي آورده باشد . به جاي آورده باشد شايد مي خواست ستاتر زر را كه برابر با 20 در خم بود به جاي دريك تثبيت كند . منتها نسبت سيم به زر را به جاي هخامنشي بر پايه 1 : 10 قرار دهد . اين پندار كهن را مي توان زد كه از آنجا كه اسكندر نه مي توانست يك چنين يكنواختي در شاهنشاهي خويش پديدار كند و نه چنين كاري را كرد . كار گاههاي درم زني گذشته همچنان به كار ادامه دادند و خزانه داري كشور همچنان كه دوران هخامنشي بود بر جاي ماند . پول و سكه هاي نقره در سراسر دنياي هلني وضع اقتصادي را دگرگون ساخته بود به طوري كه ازدياد پول باعث تورم شده بود . ارزش طلا و نقره تقليل پيدا كرد و به طوري كه نوشته اند در عصر سلوكوس اول طلاهايي كه در اثر فتوحات از ايران خارج شده بود ، بعداً به علت رونق تجارت به ايران بازگشت و مواد اوليه مانند چوب و فلزات كه ايران و هند از تهيه كنندگان آن بودند بسيار مورد تقاضا بود و مبادلات بيشتر شامل اشياء از جمله احجاركريمه و جواهر و ادويه و داروهايي كه از هند تا حدود برتاني ( در مغرب فرانسه ) صادر مي شد بودند . بازرگاني حيات اقتصادي يونان را تشكيل مي داد . بازرگاني بود كه ثروتهاي زياد در شهرهاي بزرگ بوجود آورد و جمعيت روز افزون شهرها را اشتغال به كار مي داد . نقل و انتقال پول ديگر ، اكنون كاملاً جاي معاملة جنس را كه چهار صد سال پس از ضرب اولين سكه رواج داشت گرفته بود . بانكدارها به دولت و مردم اعتبار مي دادند . در زمان حكمومت سلوكيان سكه هاي نقره در بابل ضرب مي شد و در بازار مبادله مي گشت. زماني كه سكه هاي نقره جهت نيازهاي نظامي در نبرد عليه سوريه مورد استفاده قرار گرفت و سكه هاي نقره را از بابل خارج كردند . سكه هاي مسي رواج يافت . از دوران سلوكوس اول يك سكة نقرة 4 درهمي به دست آمده كه بر روي آن فيلي را نشان مي دهد كه احتمالاً از جمله فيلهايي بوده كهچاندرا گوپا از خاندان موياها به وي هديه كرده است . دربارة ايجاد پادشاهي باختر در عهد سلوكي اطلاعاتي به كمك سكه ها باقيمانده ، از اين دوره به دست آمده است. اين سكه ها از چهل فرمانروايي يوناني است كه در باختر و يا شمال غربي هند حكموت مي كردند . در واقع سكه شناسان تاريخ دودمانهاي اين سامان را از روي سكه هاي مذكور باسازي كرده اند . هنگامي كه اسكندر ، جانشين پدرش گرديد ، خزانة مقدوني عبارت بود از شصت تالان مسكوكات نقره و چند جام طلا و نقره . حال آنكه قرض پادشاه مذكور به پانصد تالان بالغ مي گشت . فقر خزانه بدليل لشكركشي هاي فيليپ بود ، زيرا آنچه را به دست مي آورد خرج لشكركشي مي كرد . خود اسكندر هم بعد از فوت پدر براي حمله به ايران ناچار به قرض شد و هشتصد تالان قرض كرد . البته اين فقر مالي ديري نپائيد و با تصرف ايران و خزانه هاي بابل و شوش و تخت جمشيد اسكندر ثروت زيادي بدست آورد .فتوحات اسكندر در ايران موجب متوقف شدن كار ضرابخانه ها نگرديد ،وآنها همچنان به كار خود ادامه مي دادند . « سكه هاي اسكندر بدين طرح مي باشند : استاتر طلا كه در يك طرف آن تصوير اسكندر به وضع آتنا با كلاه خود به چشم مي خورد و در طرف ديگر الهة فتح با بالهاي گشاده ايستاده است . چهار درهمي هاي معروف كه تصوير نيم تنة اسكندر به طرز هراكلس كه كلاهي از پوست شير نمد به سر دارد ، بر روي آنها نقش شده است و در پشت سكه زئوس خداي بزرگ يونان بر روي تخت نشسته و عصاي قدرت و سلطنت مطلق را به دست گرفته است و نام اسكندر به خط يوناني در كنار سكه است ».

سكه هاي اشكاني

به طور كلي اسناد و مدارك زمان اشكاني بسيار اندك است . سكه هاي سلاطين اوليه اشكاني تنها معرف نام و لقب پادشاه است . همين امر تطبيق سكه هاي دوران اشكاني را دچار اشكال كرده است . از اوايل قرن اول قبل از ميلاد نام شخص در روي سكه ها نقش گرديد و از سال 137 قبل از ميلاد سكه ها را با قيد تاريخ كه مبدأ آن سال 1312 قبل از ميلاد يعني تأسيس سلسلة سلوكيها بود ضرب مي كردند . از زمان سلطنت بلاش اول (57 ـ 51) م بتدريج براي نوشتن روي سكه ها از الفباي آرامي به جاي يوناني استفاده كردند . اساس پول دولت پارت بر نقره بوده است كه تقليدي از پول سلوكيان شمرده مي شود ولي از قرن دوم پيش از ميلاد ايشان مبناي مستقلي براي پول خود ايجاد كردند ولي از لحاظ تسهيل تجارت و داد و ستد و خويش با روم ، پول خود را از حيث وزن با دينار روحي برابر ساختند . در آن زمان تاريخ سكه هاي پادشاهان پارت از مبدأ عهد سلوكيان احتساب شده و نوشته هاي آنها به يوناني بوده است . در قرن اول ميلادي نوشته هاي پارتي (آرامي) بر سكه هاي پارتي پديد آمد و در عين حال جنس فلز سكه ها به بدي گرائيد و از وزن آنها كاسته شد . برخي پادشاهيهاي كوچك و تابع نيز به نام خود سكه ضرب مي كردند . « در روزهاي خيزش پارتيان در سال 238 ق . م پولي كه در بخش شمالي ايران در گردش بود ، همانند پول بقية امپراتوري سلوكي بود . اما سكه خانه هاي باكتريا و هكاتوم پوليس رفته رفته ترجيح مي دادند كه در ناحية آنها دراخم رواج يابد ، در صورتي كه ميان پادشاهيهاي انتيوخوس يكم و سوم در اكباتان سكه اي با اين جنس و واحد ضرب نمي كردند و در عوض بر زدن سكه هاي چهار عرضي بيشتر تأكيد مي رفته است . وزن استانده اي كه براي سكه ها در نظر مي گرفتند برگرفته از نظام آتيك بود چنانچه در سدة سوم پيش از ميلاد وزن دراخمها به حدود 4 گرم رسيد . نقش رسمي روي اين سكه هاي سلوكي تصوير بر پادشاه بود كه پشت سكه نيمرخ چپ آپالون را نشان مي دهد كه بر قبة سپر نشسته و كماني در دست دارد . بيشترين سكه هاي پارتي كه اكنون موجود است از گنجينه اي در دورة اترك كه در باختر بجنورد قرار دارد بدست آمده است . فرسوده ترين سكه ها و بنابراين نخستين گروه از سكه هاي پارتي نيم رخ راست سري بدون ريش را روي سكه نشان مي دهد كه با شلقي بر آن نهاده است و بر پشت آن طرف چپ تيراندازي در جامعة مهرانشينان نقش گرديده كه بر پايه اي نشسته و كماني بدست گرفته است . طرح و ساختمان اين سكه ها (پارتي) از سرمشق هلينستي كان و بيش پيروي مي كند » .

مهرداد اول : بعد از شكست آنتيوخوس در مغنسيا حدود 190 ق . م زنجيرهايي كه يونانيان بر دست و پاي پارت بسته بودند سست شد و امكان به گردش درآمدن پولي مستقل براي پارت فراهم شد . مهرداد يكم كه در حدود سال 171 ق . م بر تخت نشست عامل اصلي گسترش سياسي پارت بود . سكه هاي اين پادشاه در درجة اول تصوير چهره اي بدون ريش كه با شلقي بر سر دارد نقش شده كه تقليدي از سكه هاي سابق است ، اما بعدها نيم تنه اي با آرايش مشابه جانشين آن مي شود . و در پشت سكه تيراندازي بر سپرآپولون نشسته نه بر روي چهار پايه. اكباتان در سال 148 ق . م بدست اشكانيان افتاد ، اما همينكه سكه خانة با اهميت اين شهر به دست مهرداد افتاد از تسهيلات آن بهره مند گرديد . شمار زيادي سكة برنزي ضرب گرديد . سرانجام سال 140 ق . م نيروهاي پارتي بين النهرين را با شهر معروف آن سلوكية كران دجله به تصرف درآوردند . در اينجا نيز سكه هاي مهرداد مستقيماً از سكه هاي پادشاهاني كه به تازگي بيرون رانده شده بودند تقليد مي كنند .

فرهاد دوم : نخستين سكه هاي فرهاد دوم پسر جوان مهرداد ظاهراً در سكه خانه شوش در الومايي زده شد . چهار دراخميها بالاخص (با طرح آپولون كه بر قبة سبز نشسته بر پشت سكه) دقيقاً از سبك سكه هاي كمنسكيرس پادشاه محلي پيروي مي كنند . بخش عمده سكه هاي فرهاد ، دراخما ، سكه هاي سيمين و برنزي هستند كه در ايران زده مي شدند . تصوير روي سكه تنها ريش كوتاهي دارد و تيرانداز پشت آن داراي نوشته « شاه بزرگ ارشك ، پدر خدا است كه لقب اخير به رساندن مهرداد به مرتبة خدايي اشاره دارد » . يك نوآوري حضور نام سكه خانه ها بر پشت سكه هاست . سكه خانه اصلي اكباتان بي گمان در پيروي از رسم سلوكيان از اين نشانه ها چشم پوشيده يك دراخم كه شايد در اين شهر ضرب گرديد . دوست دار پدر را جانشين پدر خدا مي كند . مقران 13 ق . م انتيوخوس هفتم به بين النهرين تاخت ، اما سرانجام شكست يافت و در سلوكيه سكه هايي كه ويژگي سبك يوناني را داشتند به افتخار پيروزي فرهاد ضرب گرديد . فرهاد دوم در جنگ با صحرانشينان كشته شد . هوسپا يوسين پادشاه خاراسن از گرفتاري اشكانيان در مرزهاي خاوري استفاده كرد و به بين النهرين تاخت ، اوليايي سكه خانة سلوكيه كه سرگردان بودند ، كه چه كسي را به رسميت بشناسد ، سكه هايي با تصوير مهرداد يكم ضرب كردند ، كه مدتها پيش در گذشته بود و بدين وسيله وقت كشي مي كردند .

مهرداد دوم : مهرداد دوم فردي ممتاز و لايق و مدبر بود. او كه لقب كبير دارد ، خود را بر روي سكه هايش به يوناني تئوپاتور (پدرخدا) مي نامد ، اين پادشاه با وجود برخورد با مشكلات فراوان و وضع آشفته اي كه شاهنشاهي پارت داشت . توانست از لحاظ مختلف از حمله سركوبي قبايل و مغلوب ساختن سكاها و انعقاد معاهده با امپراتور چين و سامان دادن به وضع ارمنستان و به اطاعت واداشتن فرمانروايان يوناني باختر ايران را تبديل به يك قدرت بزرگ جهاني مي كند .

سكه هاي مهرداد دوم : از مهرداد دوم سكه هاي متنوعي باقي مانده است كه از لحاظ تزئينات و نوع تاج با هم تفاوت دارند . در يكي موهاي سر او لوله شده و از روي پيشاي شروع و پشت سر ختم گرديده است . و به جاي تاج نوار ساده اي به سر بسته كه در پشت سرآويزان است . در نوع دوم موها به زير تاجي گرد كه با دو زبانه گوشها را پوشانيده ، قرار گرفته است ، و تاج از سه رديف مرواريد و گلي به طرح ستاره تزئين شده است . بر روي سكة مهرداد القاب مختلفي مانند اپي فانوس (نامي) اورگت (نيكوكار) و دكايو (دادگر) به كار رفته است . همچنين بر روي بعضي از درهم ها به جاي كلمة شاه ، شاهنشاه به كار رفته است . بر مسكوكات اشكاني علامت شهري كه سكه زده شده ، مشخص است ، از اين طريق مي توان فهميد چه شهرهايي ضرابخانه داشته اند . بر سكه هاي پراتي علاوه بر زمان و خط يوناني ، ندرتاً حروف آرامي هم مشاهده مي شود . نوشته هاي يوناني روي سكه ها در اوايل حكومت پارت خوب است ولي از اواسط آن و اواخر اين حكومت نوشته ها ضراب مي شود . علت آن است كه چون ضرابخانه هاي جديد زده شد كه استادان آنها غيريوناني بودند ، چون زبان يوناني را بلد نبودند ، از سكه هاي يوناني تقليد كردند ، با بهتر است گفته شود نوشته هاي آنها را تقليد مي كردند . محققين اين نوع سكه ها را مسكوكات شده اند بربري مي گويند . سكه هايي كه از مهرداد دوم باقي مانده او را داراي چشمهايي درشت ، بيني بزرگ روحي و كلاه مرواريد دوخته با نيم تاجي به صورت اشعة خورشيد بر سر دارد . لقب او بر روي سكه هايش « تئوپاتور » يعني پسر خدا و « نيكاتور » يعني فاتح آمده است .

سنتروک : سنتروك در سن 80 سالگي به پادشاهي رسيد و گمان مي رود وي برادر اشك ششم مهرداد اول باشد . بر روي سكه ها تصوير وي با ريش پر و سبيل بلند و قيافه اي نجيب مشاهده مي شود . تاج وي كلاهي است مدور كه از سه رديف با مرواريد تزئين شده بود . و در وسط آن قطعه جواهر به شكل ستاره نصب است . بر پشت سكه نقره است : شاه بزرگ ، دوستدار پدر .

فرهاد سوم : از فرهاد سوم دو نوع سكه موجود است . نوع اول تصوير وي با تاجي ساده كه از نواري كه دور سر بسته شده و در پشت سر گره خورده است ، تشكيل يافته است . نوع دوم كه بسيار مجلل مي باشد . تاج مدوري است كه زبانه اي روي گوش و زبانة ديگر پشت سر را پوشانده است . دور و لبة تاج از مرواريد تزئين گرديده و شعله هاي آن از قسمت مرور ساطع است و در وسط تاج قطعه اي از گوهر گرانبها به شكل شعله نصب است . تصوير فرهاد و قيافة برازندة او با چشمان درشت و بيني كمي منحرف و سبيل و ريش پر نشان مي دهد . بر گردن فرهاد سوم دو رديف گردن بند قرار دارد و حاشية قبا از در و گوهر تزئين يافته است .

مهرداد سوم : فرهاد سوم با توطئه پيران خود ، مهرداد و اُرُدْ از سلطنت بر كنار و حتي بنا بر عقيده عده اي از مورخين فرزندان ناخلف او را مسموم كردند . در بين دو پدر كش جنگ درگرفت و مهرداد برادر بزرگتر بر تخت نشست . ولي به دليل تندخويي و سخت گيري ، مورد نفرت قرار گرفت ، و بزرگان ارد را به شاهي برداشتند . از مهرداد سوم سكه هايي به اين شرح باقي مانده است . « روي سكه تصوير نيم رخ مهرداد كه به جاي تاج ، نواري بر روي قسمتي از پيشاني قرار دارد و موي سر بسته و از پشت سر گره خورده و آويزان است . موهاي مجعد روي گردن را گرفته و ريش مدور او نسبتاً كوتاه است . پشت سكه : اشك كمان به دست بر تخت نشسته و اطراف او نوشته القاب قرار دارد » .

اُرُدْ اول : بعد از مهرداد سوم ، بزرگان اُرُد را به شاهي برداشتند ، دورة پادشاهي ارد يكي از مهمترين قسمتهاي تاريخ پارت است . زيرا در اين زمان است كه جنگ معروف حران به وقوع مي پيوندد و شكست سهمگيني به دولت روم وارد مي شود. هنگامي كه پاكر فرزند ارد در جنگ با روميها كشته شد ، ارد فرند ارشدش به نام فرهاد را جانشين خود كرد ، و خود از سلطنت استعفا داد ، ولي بدست پسرش فرهاد خفه گرديد و به قتل رسيد ، همانطور كه خود قبلاً پدرش را كشته بود .

سكه هاي ارد اول : روی سكه : « تصوير نيم رخ و نيم تنة ارد ، با چشماني درشت و زيبا و بيني بلند ، سبيل و ريش پر و موهاي مجعد كه گردن وي را پوشانيده است . تاج ارد به صورت نواري زرين و مخصط در پشت سر گره خورده تا پشت شانه آويزان شده است . گاهي در زمينة سكه ، هلال ماه يا ماه ستاره نقر است . پشت سكه : اشك كمان به دست بر تخت نشسته و دور نقش وي ، نوشته القاب ارد در هفت رديف قرار دارد ».

خصوصيات سکه های اشكاني

با توجه به اينكه پرداختن به تمام جزئيات مسكوكات شاهان اشكاني در اين تحقيق نمي گنجد لذا به ذكر خلاصه ما بقي مي پردازيم . به طور كلي مسكوكات اشكاني از نقره و مس بود . سكه هاي نقره بر دو نوع بود . 1 ـ دراخم كه آن اصلاً پول يوناني بود 2 ـ چهار دراخمي كه حدود 4 گرم و گاهي كمتر وزن داشته است. اين چهار دراخمي ها با دينار رومي برابري مي كرد . كلية سكه هاي اشكاني در قشنگي پست تر از سكه هاي ساساني است . روي سكه ها صورت شاهان اشكاني است كه بر تخت نشسته و كماني به دست گرفته و زن آن را كشيده اند . بعضي از سكه ها صورت ارباب انواع يوناني را داراست . در دورة اشكاني پاية پول ايران بر نقره بوده است . بر سكه هاي اشكاني شكل زن بندرت پيدا مي شود . نمونة آن سكه فرهاد پنجم است كه صورت ماد و اورا داراست . معمولاً بر سكه سرشاه نقش شده ، اما سكه اي هم بدست آمده كه شاه را سوار بر اسب نشان مي دهد . از سكه هاي پارتي چنين برمي آيد كه آنها چيزهاي زيادي را از يوناني ها و سلوكيان تقليد كرده اند .

سكه هاي ساساني

دولتهاي هخامنشي ، اشكاني و ساساني كه روي هم رفته بيش از هزار سال بر ايران حكومت كردند همگي به ضرب سكه پرداختند . ولي سكه هاي ساساني داراي اهميت بيشتري است . زيرا منابع گرانبهايي از حيات اجتماعي و اقتصادي و سياسي آن دوران ارائه مي دهد . پيروزيهاي مهمي كه شاهپور اول در مقابله با روميها داشت ، در تاريخ آن زمان و اوضاع آن زمان داراي اهميت فراوان بود . به طوري كه شاهپور اول دستور داد نقش آنها را بر روي صخره ها كنده كاري نموده ، ولي اين رويدادها بر روي سكه ها نقش بسته نشده علت آن اين است كه سكه براي ساسانيان عمدتاً يك وسيله اقتصادي بود .

نوع سكه هاي ساساني

ظاهراً مسكوكات عهد ساساني دو نوع بوده است . يك نوع آنها از طلا ضرب مي شد ، و ديگري از نقره . مسكوكات طلا كه دينار گفته مي شد ، بندرت به دست مي افتد . پادشاهان اولية ساساني نوعي سكة طلا داشته اند كه از حيث وزن ، با سكة امپراتوران روم به نام (اوري) Aurrei مساوي بوده است . علاوه بر اينها سكه هايي طلايي از آن زمان به دست آمده از حيث وزن با هم تفاوت دارند . درهم نقره را تقريباً هميشه به يك وزن ضرب مي كرده اند . سنگيني اين درهمها بين 65/3 تا 94/3 گرم است . سكه هاي كوچك نقره هم ضرب مي كرده اند از اينقدر ديوبول diobole (معادل نيم درهم) و اوبول يا دانگ معادل درهم و هميوبول معادل درهم . سكه هاي مسي هم در آن زمان ضرب مي شده كوچكترين پولي كه اسم آن از زمان ساسانيان به ما رسيده است . پيشيز است .

نوشته هاي روي سكه ها

نوشته هاي روي سكه هاي ساساني به خط پهلوي ساساني (فارسي ميانه) است . و در بعضي نوشته هاي رمزي مورد استفاده قرار گرفته است . بر روي سكه هموراه نام و لقب پادشاه ضرب مي گرديد . اما بعد از پادشاهي بهرام چهارم نوشته هاي پشت سكه تغيير كرده و محل ضرب سكه و به دست دادن سال پادشاهي است . البته سكه هايي مع در موارد خاص ضرب مي شدند نوشته هاي ويژه اي داشتند . نوع نوشته ها تا روزگار بهرام گور (پنجم) يكسان است . « مزدا پرست ، خدايگان ، شاهنشاه ايران كه از نسل يزدان است » از پادشاهي هرمز يكم تا پادشاهي شاهپور سوم گهگاه عبارت «وانيران» نيز وارد آن عبارات مي شود . پشت سكه عموماً شكل آتشداني است كه در وسط دو نفر قرار گرفته است . پشت سكه هاي شاهان معلي فارسي در زمان سلوكي ها و اوايل پارتها نيز شكل آتشداني بوده است . در روي سكه هاي ساساني ، نام شهرهايي كه سكه در آنجا زده شده با علامت اقتصادي مشخص گرديده است . مثلاً « ست » علامت شهر استخر ـ رام : علامت شهر رامهرمز ـ دا : داراب گرد و غيره . سكه هاي ساساني در زمان خسرو اول به حد اعلاي بزرگي رسيده بود .

سكه خانه ها

از همان آغاز حكومت ساساني ، حكومت مركزي در كار سكه زني نظارت دقيقي مي كرده است . در آنجا حكومت ساساني سه سكه خانه بيشتر نبوده است . ولي در زمان شاپور دوم و با سفرهاي جنگي او سكه خانه هاي جنگ نيز بوجود آمدند . كه يكي از آنها در افغانستان كنوني بود . ساسانيان هنگامي كه به قدرت رسيدند همة سكه هاي نواحي نيمه مستقل را كه از دورة اشكاني مانده بود از گردش خارج كردند . اما با فتح موقتي سرزمين كوشان در زمان شاهپور دوم و جانشينان او ناگزير شدند كه با پول بيگانه خود را سازش دهند و آن را بپذيرند .

سكه هاي اردشير اول : « نوع اول : اردشير از روبرو تصوير شده ، اطراف كلاه او « مرواريد » دوزي است و هلال و ستاره اي بر آن ديده مي شود . نوع دوم : نيمرخ راست اردشير با كلاه معروف اشكاني تصوير شده است . در انتهاي كلاه دو رديف مرواريد دوزي ديده مي شود . كه فاصلة ميان آن دو رديف نيز مرواريد دوزي است ، موي سر در زير پوشش كلاه كه آن نيز مرواريد دوزي است پنهان شده است ؛ از كلاه نواري بنام « نوار اشهره وند » آويخته است ، گرد تصوير چنبري نقطه چين ضرب شده است » .

شاهپور اول : « تصوير نيم رخ شاپور با افسر شهرياري كنگره دار كه گوئي بر بالاي آن نصب شده است . از گوي و انتهاي افسر شهرياري رو به بالا ديده مي شود » پشت سكه : « آتشگاه كه پايه آن ستوني است بلند ، بر پايه ، آتشدان نهاده شده است . مجموعة آتشگاه از چند قطعه راست گوشه تشكيل شده است در دو سوي آتشگاه دو تصوير با افسر كنگره دارد ديده مي شود كه از كمرشان شمشيري آويخته است و نيزه اي بدست دارند » .

خصوصيات كلي سكه هاي ساساني

مسكوكات ساسانيان از طلا ، نقره ، مس و برنج است . سكه هاي طلاي ساساني در زمان شاپور اول و دوم موافقتي با سكه هاي طلاي رومي داشتند . ولي بعدها وزن سكه هاي طلا مختلف شد . سكه هاي نقرة ساساني همان درخم است ، ولي از تحقيقات محققين چنين ب مي آيد كه در آن زمان درخم استعمال نمي شد . سكة نقره را زوز يا زوزون مي گفتند يا كرشه هم گفته مي شد . سكة نقره نزديك به يك متقال وزن داشت . به احتمال فراوان پول مسي را معا مي گفتند (معا يك لغت سامي است ) . بعضي از سكه هاي ساساني داراي خط آرامي است . ولي اكثريت با خط و زبان پهلوي ساساني نوشته مي شدند . لوكونين عقيده دارد كه ساسانيان سكه هاي خود را بر روي سه فلز طلا ، نقره و برنز ضرب مي كردند . يكي از ويژگيهاي سكه هاي ساساني تصويرهاي يكسان بر رويه و پشت سكه ها بود كه در آنها تصوير نيم تنة شاهنشاه در سمت راست نقش مي شد . گاه در سكه هاي ساساني نقش شاه و جانشين او يا تصوير سه گانة شاهنشاه بانوي بانوان و جانشين شاه نقش مي گيرد . بايد دانست كه سكه هاي پهلوي ساساني براي فهم تاريخ ساسانيان داراي اهميت زيادي است . بزرگترين مجموعة سكه هاي ساساني در موزة بريتانياست . چون تاج هر يك از شاهان ساساني شكل خاصي است . مي توان سكه هاي آنها را تشخيص داد . مثل : اردشير كه ابتدا مرواريد نشان بود ولي شكل آن تغيير كرده و به صورت گويي كه شايد علامت كرة زمين يا خورشيد باشد درآمد . تاج شاهپور اول كنگره دار بود و شباهت به تاجهاي سلاطين هخامنشي داشته است ، و نيز بر روي آن گويي نصب شده و مرصح به جواهر بوده است . تاج شاهپور دوم نيز كنگره دار بوده كه گويي منسوجي بر فراز آن است ، و از اطراف داراي نوارهاي مواج است . شكل اين تاج از شاپور اول تقليد شده و تفاوتي كه با آن دارد از حيث قوسهاي كوچكي است كه بر فراز لبة تحتاني تاج ديده مي شود . لازم به ذكر است زماني كه ايرانيان در زمان شاهپور دوم و جانشينانش بر سرزمين كوشان غلبه كردند ، لقب « گوشانشاهان » يا « شاه بزرگ » كوشانيان داشتند . اين موارد از سكه هايي كه در زمان شاهپور دوم بدست آمده است ، مشخص مي شود .

سخن آخر

بحث سكه و سكه شناسي بحث بسيار گسترده اي است كه بدون شك شناسايي اين سكه ها ، با توجه به اينكه از منابع مهم و اصلي به شمار مي روند ، مي تواند به سير پيدايش تمدنها و چگونگي سقوط آنها ، نوع آداب و رسوم و بسياري مسائل ديگر را بر ما روشن سازد . با شناسايي سكه ها مي توان ، نقاط كور و تاريك بحثهايي تاريخي و جاهايي كه اسناد آنها موجود نيست را روشن كرد و به حقايق موردنظر دست رسي پيدا نمود . اگر باستان شناسان و متخصصان كشورمان با حفاري در جاهايي كه نياز به حفاري دارد بتوانند با پيدا كردن سكه هايي كه هنوز در زير خاك قرار دارند همت گمارند ، مي توانند كمك فراواني به تاريخ اين كشور و جهان نموده و عظمت ايران را در گذشته بيش از پيش نمايان كنند . جاي جاي اين كشور كهن سال آثار گذشتگان ما وجود دارد . كه روزگاري در جهان حرف اول را مي زدند و اكنون فقط آثار آن باقي است . ما نيز به داشتن چنين اجدادي افتخار مي كنيم و با سعي و تلاش و فرهنگ سازي سعي در حفظ آثار قديمي اين كشور و جلوگيري از به تاراج رفتن اين سرمايه ملي خواهيم كرد ، و اين مهم جز با همياري تمامي ايران دوستان ميسر نخواهد بود.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: گنجدفینه هاطلا های دفن شدهغار های زیرزمینیسکه شناسی

تاريخ : 6 / 7 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

آب انبار امامزاده که نوع مصالح و خصوصیات معماری بنا نشان از قدمت بیش از سیصد سال آن دارد واقع شدن بنا در کنار امامزاده‌ای متعلق به دوران صفوی نیز به تعیین قدمت بنا در عهد صفوی قطعیت بیشتری می‌دهد. در خصوص وجه تسمیه بنا نیز قابل ذکر است به دلیل واقع شدن بنا در کنار امامزاده‌ به این نام خوانده شده است.بنای آب انبار امامزاده به مساحت ۱۰۲ متر مربع در جوار امامزاده مامانیک و یکی از دروازه‌های ورودی قدیم ندوشن واقع شده است. مصالح به کار رفته در بنا سنگ، ساروج، آجر و خشت است. مخزن با پلان دایره‌ای شکل به عمق تقریبی ۵ متر ایجاد شده و نمای بیرونی مخزن تماماً از سنگ می‌باشد. سه هواکش خشتی یکطرفه در اطراف مخزن موجود بوده که یکی از آنها برای تعریض کوچه مجاور تماماً تخریب شده است.درگاه ورودی با آجر و خشت ساخته شده و پوشش سقف آن کاهگل است. منبع تأمین آب آن نیز قنات بوده است.
آب انبار امامزاده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۳۰۲۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

تاریخچه آب انبار :
آب انبار در کشورهای یونان و روم نیز از این شیوه برای ذخیره آب استفاده می‌شد.
آب ‌انبار در ایران :
شرایط اقلیمی‌ خشک و نیمه خشک بخش عمده ای از ایران، تأثیر ژرف و بنیادی در خلق پدیده‌های گوناگون معماری این سرزمین گذاشته است.
ریزش‌های آسمانی در ایران، به جز ناحیه شمالی و سواحل دریای مازندران، در بقیه نواحی بسیار کم است. به همین دلیل، از دیرباز در بیشتر دشت‌های وسیع ایران، برای دسترسی به آب، تلاش چشمگیری صورت گرفته و ایرانیان با بهره جستن از تمامی‌ توانایی‌های خود، ده‌ها کیلومتر قنات حفر کرده اند. آنها در کنار ساخت قنات‌ها و سدها، به ذخیره سازی آب‌های فراوان زمستانی برای به مصرف رساندن آنها در فصل‌های گرم سال نیز توجه داشته اند و برای تحقق این مساله، «آب‌انبار» را بنیان گذاشته اند.
آب‌انبارها علاوه بر نقش مهمی‌ که در زندگی روزمره مردم داشته اند، از موقعیت خاصی نیز در فرهنگ و اعتقادات مردم این سرزمین، بهره مند بوده اند. پیوند میان آب و آیین‌های مذهبی، در دوران بعد از اسلام نیز در ایران ادامه یافت؛ به گونه ای که نیایشگاه‌های آناهید، جای خود را به مصلی‌های شکوهمند خارج از شهر داد.
آب‌انبارها در بافت شهرهای حاشیه کویر، مرکز بسیاری از آبادی‌ها و شهرک‌ها و محله‌ها بوده‌اند و در بسیاری از محله‌ها بزرگ‌ترین و چشمگیرترین واحد معماری به شمار می‌روند.
فن ساختمان و شیوه معماری در ساختمان آب‌انبارها دارای اعتبار خاصی است؛ چرا که سازندگان این واحدها با دقت و نکته‌سنجی بسیار، به مسایل عمده ای چون میزان فشار آب بر کف و سطح آب‌انبار، مساله اندود داخل بنا، تهویه، تصفیه و جلوگیری از آلودگی آب، توجه کامل داشته‌اند.
هنر تزیین نمای خارجی این آب‌انبارها، به خصوص سردر ورودی آنها و در برخی از موارد، انتخاب اشعار جالبی برای کتیبه بالای سردر، همگی نشان دهنده آن است که این بناها با بسیاری از ویژگی‌ها و روحیات ساکنان پیرامون خود، ارتباط نزدیک و مستحکمی‌ داشته اند.
دلایل وجودی آب‌انبار :
دلایل جمع‌آوری و نگه‌داری آب در آب‌انبارها را می‌توان به صورت زیر دسته بندی کرد:
الف) تبخیر شدن آب در اثر تماس مستقیم با گرمای خورشید و جریان هوا
ب ) فاسد شدن آب در هوای آزاد
ج) گرم شدن آب به علت تابش نور خورشید
عملکرد و ارکان آب‌انبارها :
انواع آب‌انبارها از نظر نوع عملکرد و ارکان :
۱٫ آب‌انبارهای خصوصی: این آب‌انبارها در خانه‌های شهری و یا روستایی، عموماً در زیر ساختمان یا در زیر سطح حیاط ساخته می‌شوند. مخازن این آب‌انبارها معمولا مکعب یا مستطیل هستند و سقفی مسطح یا گهواره‌ای دارند. در این نوع آب ‌انبارها اگر مخزن زیر حیاط خانه ساخته می‌شده، برداشت آب از آنها با دلو و از راه دریچه‌ای که در سقف یا نزدیک به سقف بوده، به وسیله تلمبه دستی انجام می‌گرفته است. اما چنان چه مخزن در زیر قسمت مسکونی ساخته می شد معمولاً دسترسی به آب از طریق پاشیر صورت می‌گرفت. این مخازن، عمدتا یک هواکش یا بادگیر برای تهویه دارند که تا بام خانه امتداد می‌یابد. گنجایش برخی از این آب‌انبارها برای تامین مصرفی سه تا چهار سال یک خانه، کافی است.
«ایران به جز چند رود بزرگ و متوسط که با بهره‌مند بودن از سرچشمه‌های برفگیر، در تمامی‌ طول سال جریان دارند، عمده رودها در بخش کوتاهی از سال، آب در بستر دارند و بیشترشان از میانه بهار تا پایان پاییز، خشک و بی آب هستند.»
۲٫ آب‌انبارهای عمومی: این آب‌انبارها اکثراً بناهای بزرگ و چشمگیری هستند و سازندگان آنها حکام و اعیان یا مردان نیکوکار محلی بوده‌اند که هزینه ساخت آنها را از بیت‌المال یا از اموال خویش می‌پرداخته اند.
الف) آب‌انبارهای شهری: معمولاً در مراکز محله‌ها و در کنار امکان مذهبی، آموزشی، رفاهی و تجاری ساخته می‌شدند. نمونه‌های بازمانده از این آب‌انبارها نشان می‌دهد که آنها نسبت به انواع دیگر دارای ظرفیت بیشتری بوده و می توانستند نیاز محلات پرجمعیت شهری را برای ماه‌ها تأمین کنند.
اهمیت حیاتی این بناها موجب می‌شد که در انتخاب نوع مصالح و کیفیت ساختمان آنها شود و افزودن بر بخش‌ها و اجزای ضروری، جلوخان‌هایی بزرگ، سردر و هشتی، پله‌های پهن، بادگیرهای بلند و همچنین تزیینات گوناگون در آنها به کار رود.
۲_ب) آب‌انبارهای روستایی: عموماً در میدان‌های مرکزی روستاها ساخته می‌شدند. این آب‌انبارها معماری بسیار ساده ای داشتند و از مصالح موجود در محل و بیشتر بدون تزیینات و پیرایه‌ها، شکل می‌گرفتند.
۲-ج) آب‌انبارهای قلعه ای: این آب‌انبارها بسیار ساده و اغلب به صورت حوض‌های سرپوشیده‌اند. مخزن آنها نسبتاً کوچک و عمیق است و به شکل چاهی سریع در قسمت مرکزی آب‌انبار ساخته می‌شده است. برخی از آنها به نحوی با مجموعه بناهای قلعه ترکیب شده‌اند که بتوانند آب باران که روی بام‌ها و صحن قلعه روان می‌شود، جمع آوری و ذخیره کنند.
معماری آب‌انبارهای داخل کاروانسراها را می‌توان تاثیر گرفته از این نوع آب‌انبارها دانست و در این گروه مطالعه کرد. این بناها معمولاً به صورت حوض‌هایی سرپوشیده در میان حیاط و روی محورهای اصلی کاروانسرا ساخته می‌شدند.
۲-د) آب‌انبارهای میان‌راهی: این آب‌انبارها معمولا در مسیر جاده‌های کاروان‌رو و در کنار کاروانسراها شکل می‌گرفتند. آنها مخازن استوانه‌ای و پوشش گنبدی دارند و برخی نیز اطاق و کلاه ‌فرنگی‌هایی برای استراحت مسافران و خواندن نماز دارند.
۲-ه) آب‌انبارهای بیابانی: معمولاً در بیابان‌های خشک و به منظور سیراب کردن دام‌ها ساخته می‌شدند. مخازن این آب‌انبارها معمولا چهارگوش ساخته می‌شده و دیوارهای‌شان حدود دو متر بالاتر از سطح زمین بوده است.

 

آب انبار امامزاده ندوشن

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: گنجدفینه هاطلا های دفن شدهغار های زیرزمینیآب انبار امامزاده

تاريخ : 1 / 7 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

آتشکده یا معبد سرمسجد یکی ازمهمترین مکان‌های تاریخی و باستانی استان خوزستان است که در شمال شرقی شهر مسجدسلیمان قرار دارد. آتشکده جاویدان (صفه سرمسجد) واقع در مسجد سلیمان بنایی متعلق به قرن هفتم قبل از میلاد است که بنا بر نظر برخی کارشناسان، معماران برای ساخت تخت جمشید از آن الهام گرفته‌اند. نوع معماری این بنا، آتشکده جاویدان اورارتویی است که مهمترین مشخصه آن استفاده نکردن از ملات و گذاشتن سنگ خشک روی سنگ خشک دیگر است. بنا به نوشته‌های پروفسور گیرشمن، باستان‌شناس فرانسوی در کتاب «ایران از آغاز تا اسلام» تخت جمشید نیز با استفاده از همین الگو ساخته شده است.
این معبد که در گذشته‌های دور همواره در آن آتشی افروخته بوده مشرف به سفه سرمسجد است که به گفته مورخان مقر حکومتی پارس‌ها بوده است.

آتشکده سرمسجد، به دستور یکی از پادشاهان بزرگ هخامنشی ساخته شده و هر کدام از سنگ‌های بزرگ معدنی به کار رفته در آن 4 تا 5 تن وزن دارد. برای ساخت دیوارهای این معبد هیچ نوع ملاتی به کار نرفته و با توجه به زلزله‌های مکرر در مسجد سلیمان احتمال ریزش این سنگ‌های خشکه‌چین وجود دارد.
محراب آتشکده متعلق به قرن ۷- ۸ قبل از میلاد است که شامل یک سکو به اندازه‌های ۲۰ در ۲۵ پا می‌باشد. در بخش شرقی محراب قسمتی که اکنون آتشکده می‌باشد برای عبادت ایرانیان بنا شده بود. سمت غرب ایران مقدس ویژه خدایان یونانی بوده و در سمت غربی آتشکده 3 معبد برای 3 تن از خدایان قدیم اختصاص داشت که 2 تن از آنان هراکلیوس و آتنا می‌باشد.

 

یک پلکان به عرض ۲۵ متر مومنان را به روی صفه نزدیک محل مقدس هدایت می کرد و از آنجا که در پایان مراسم نیایش نبایستی از همان راه که آمده‌اند بازگردند یک پلکان دیگر در گوشه دیگر ضلع شرقی برای پایین رفتن ساخته بودند. به عقیده پروفسور گیرشمن سابقه استقرار یکی از قبایل پارس در مسجدسلیمان به اواخر قرن هشتم قبل از میلاد می‌رسد. ظروف سفالی، سکه‌های قدیمی، مجسمه‌های باستانی و آثار کهنی از این بنای تاریخی بدست آمده است که در موزه‌های داخل و خارج نگهداری می‌شوند. همه ساله از سراسر ایران و حتی خارج از کشور جهانگردانی برای بازدید از این اثر ارزشمند باستانی به استان خوزستان سفر می کنند. آتشکده سرمسجد در سال 1316 و با شماره 300 به فهرست آثار تاریخی ملی و باستانی کشور به ثبت رسیده.
آتشکده جاویدا (سر مسجد)

آتشکده جاویدا (سر مسجد)

آتشکده جاویدا (سر مسجد)

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: آتشکدهگنجدفینه هاطلا های دفن شدهغار های زیرزمینی

تاريخ : 29 / 6 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 1249 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب آریس موب
  • وب هزاره اینترنت
  • وب باکری آنلاین
  • وب جعبه دانلود